نظم و انضباط

نظم و انضباط0%

نظم و انضباط نویسنده:
گروه: تعلیم و تربیت

نظم و انضباط

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: مركز پژوهشهاى اسلامى صدا و سيما
گروه: مشاهدات: 7038
دانلود: 2227

توضیحات:

نظم و انضباط
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 118 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 7038 / دانلود: 2227
اندازه اندازه اندازه
نظم و انضباط

نظم و انضباط

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نظم در امور ادارى و مديريت اجتماعى

امام علىعليه‌السلام مى فرمايد:

لابد من امازة و رزق للامير، و لابد من عريف و رزق للعريف ، و لابد من حسب و رزق للحاسب ، و لابد من قاض و رزق للقاضى ، وكره ان يكون رزق القاضى على الناس الذين يقضى لهم ، و لكن من بيت المال ؛ (106)

براى مردم ، وجود شخصى به عنوان فرمانده و امير، همراه با حقوقى براى او، و شخصى ديگر به عنوان معاون و وزير، براى امير، همراه با حقوق و مزايايى ، و شخصى به عنوان حسابدار، همراه با حقوقى براى او، و شخصى به عنوان قاضى همراه با مزايا، لازم است و مكروه است اين كه ، رزق و روزى قاضى ، بر عهده مردمى باشد كه براى آنان قضاوت مى كند. ولكن (بودن رزق براى قاضى ) از بيت المال مانعى ندارد.

چنان كه پيداست ، در اين حديث گران قدر، لوازم مديريت صحيح اجتماعى ، به خوبى بيان شده است

يكى ديگر از مصاديق نظم مديريتى ، تعيين جانشين است از ويژگى هاى آموزنده در سيره رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است كه هر گاه قصد داشت مدينه را ترك كند- هر چند براى مدتى كوتاه - يك نفر را به عنوان جانشين نصب مى فرمود.(107) تعيين وظيفه هر يك از كارگزاران نيز يكى از مصاديق نظم و مديريت است امام علىعليه‌السلام مى فرمايد:

واجعل لكل انسان من خدمك عملا تاخذه به ؛(108)

براى هر يك از زير دستانت و كاركنانت ، كارى تعيين كن تا او را نسبت به آن كار مواخذه و باز پرسى كنى

از ديگر مصاديق نظم مديريتى ، حفظ عدالت است ؛ چنان كه امام علىعليه‌السلام در اين باره مى فرمايد:

العدل نظام الامرة ؛(109)

دادگسترى ، سبب نظم و سامان فرمانروايى است و از مصاديق ديگر نظم در مديريت ، آزمودن كارگزار است پيش از آن كه به او كارى واگذار شود. امام علىعليه‌السلام مى فرمايد:

الطمانية الى كل احد قبل الاختبار من قصور العقل ؛

اطمينان به هر كس ، پيش از آزمودن ، كوته فكرى است

ديگر از مصاديق مهم نظم در مديريت ، اين است كه مسئوليت ها را به اهل آن واگذاريم ، قرآن مى فرمايد:

ان الله يامركم ان تودوا الامانات الى اهلها (110)

خدا به شما امر مى كند كه امانت را به صاحبش باز دهيد.

مراد، تنها امانت مصطلح نيست ، بلكه مسئوليت هاى اجتماعى و حكومتى را نيز در بر مى گيرد. از نكات مهم در نظم ادارى ، گماشتن ناظر و بازرس است در سخنان علىعليه‌السلام در اين باره مى خوانيم :

ثم تفقد اعمالهم ، وابعث العيون من اهل الصدق و الوفاء عليهم فان تعاهدك فى السر لامورهم حدودة لهم على استعمال الامانة و الرفق بالرعية ؛(111)

پس در كارهايشان ، كاوش و رسيدگى كن و بازرس هاى راستكار و وفادار بر آنان بگمار، زيرا، بازرسى پنهانى تو از كار آنان ، باعث امانت دارى و مدارا و نرمى آنان با مردم مى گردد.

بى نظمى مديران و كارگزارانى كه با ارباب رجوع سر و كار دارند و آنان را با وعده هاى امروز و فردا، سرگردان و در نتيجه ، نسبت به نظام حكومتى بدبين و ناراضى مى سازند، بسيار زيان بار است سخنان سودمند پيامبر گرامى اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم سندى گويا بر اين حقيقت است :

ويل لتجار امتى من لا، الله و بلى ، و الله و ويل لصناع امتى من اليوم و غدا؛ (112)

واى بر تاجران امت من كه به خداوند سبحان سوگند ياد مى كنند و (تجارت آميخته با مجادله دارند) و واى به صنعتگران امت من كه امروز و فردا مى كنند، (كارها را به تاخير انداخته ، مردم را سرگردان و خسته و ناراضى مى كنند).

اين تهديد و توبيخ ، هر كارگر يا كارگزارى را كه كارهاى مردم را بر عهده دارد، موظف مى سازد كه نظم در كار را رعايت كند و بى موقع وعده ندهد و از هنگام مقرر نيز نگذرد. همان طور كه يك مسلمان متعهد، بايد مال مردم را از تباهى حفظ كند، موظف است وقت مردم را نيز از تباهى حفظ كند، و چنان كه او بايد كارگزارى امين در مال باشد، لازم است كارمندى امين در وقت نيز باشد. حضرت اميرالمومنينعليه‌السلام فرموده است :

ان الله تبارك و تعالى يحب المحترف الامين ؛(113)

خداوند سبحان ، هر پيشه ور امين را دوست مى دارد.

از حديث بالا مى توان دريافت كه تنها وفاى به امانت در مال ، ارجمند نيست ، بلكه رعايت امانت در همه چيز، اعم از خون و مال و آبرو و ديگر حقوق ، مانند وقت و عمر نيز ارجمند و بايسته است(114) دستورى ويژه درباره ، رعايت نظم در عهدنامه مالك اشتر به چشم مى خورد كه چنين است :

وامض لكل يوم عمله فان لكل يوم ما فيه ! واجعل لنفسك فيما بينك و بين الله افضل تلك المواقيت و اجز ل تلك الاقسام و ان كانت كلها لله اذا صلحت فيها النية وسلمت منها الرعية ؛ (115)

كار هر روز را در همان روز انجام ده ، زيرا هر روز، كارى مخصوص به خود دارد. بايد بهترين اوقات و بهترين ساعات عمرت را براى خلوت با خدا قرار دهى !هر چند همه آن وقت ها از آن خدا است اگر نيت و قصد در آن ، شايسته و رعيت از آن در آسايش باشد.

آن گاه در تنظيم زمان برنامه مى فرمايد كه بهترين فرصت و مهم ترين برنامه ها را براى تحكيم ارتباط خود با خداوند سبحان برگزين گر چه همه كارها و برنامه ها در صورتى كه با خلوص نيت همراه گردد و سلامت امت اسلامى در آن ملحوظ باشد، براى خداوند است ، ولى برنامه پرستش و محاسبه نفس و مناجات و نيايش را آن چنان تنظيم كن كه بهترين وقت و گران بهاترين فرصت و بيش ترين كار برايش صرف شود. در اين جا حضرت علىعليه‌السلام ضمن دستور نظم ادارى به كارگزاران حكومت خود، دستور نظم عبادى را نيز صادر مى فرمايد.

آن چه در كلام امام علىعليه‌السلام ويژه نظم و رعايت برنامه صحيح است ، چيزى است كه حضرت در نامه اى به كميل بن زياد نخعى مرقوم فرموده است :

ان تضييع المرء ماولى و تكلفه ماكفى لعجز حاضر و راى متبر ؛(116)

ضايع كردن آدمى آن چه را بر عهده دارد و عهده دار شدن وى كارى را كه ديگرى بايد انجام دهد، ناتوانى اى است آشكار و انديشه اى است تباه و نابه كار.

براى رعايت نظم ، بايد از ورود به هر كارى پيش از موقع مناسب ، خوددارى كرد و با فرارسيدن فرصت مناسب ، بدان پرداخت در اين باره بيان حضرت امير مومنانعليه‌السلام چنين است :

و مجتنى الثمرة لغير وقت ايناعها كالزارع بغير ارضه ؛(117)

آن كه ميوه را در غير وقت رسيدن بچيند، مانند كسى است كه در زمين غير زراعت كند.

لوازم دست يابى به نظم اداری ارزش يابى و بازرسى كيفيت

يكى از راه هاى رسيدن به نظم ادارى ، بازرسى و ارزش يابى است با بازرسى ، معلوم مى گردد چه كسى كارهاى خود را به نيكى انجام مى دهد و ارباب رجوع با با رضايت پاسخ مى گويد و...و چه كسى از انجام دادن مسئوليت هاى خويش سر باز مى زند و سبب نارضايتى مردم مى گردد. بنابراين ، ارزش يابى و بازرسى باعث مى شود هر فرد، خويش را پاسخگوى مسئوليت كارهاى خود را به نيكى انجام مى دهد و ارباب رجوع را با رضايت پاسخ مى گويد و چه كسى از انجام دادن مسئوليت هاى خويش سر باز مى زند و سبب نارضايتى مردم مى گردد. بنابراين ، ارزش يابى و بازرسى باعث مى شود هر فرد، خويش را پاسخگوى مسئوليت كارهاى خود بداند و در انجام دادن وظيفه اش سستى نكند. ارزش ‍ يابى و بازرسى ، از دو راه ممكن است : مستقيم و غير مستقيم مستقيم ، به وسيله مدير، و غير مستقيم از طريق بازرسان مخفى صورت مى پذيرد. اميرمومنانعليه‌السلام به مالك اشتر سفارش مى فرمايد:

ثم تفقد اعمالهم ، وابعث العيون من اهل الصدق و الوفاء عليهم فان تعاهدك فى السر لامورهم حدودة لهم على استعمال الامانة و الرفق بالرعية ؛ (118)

در كارهاى (كارگزاران ) كاوش و رسيدگى كن و بازرس هاى (مخفى ) راستكار و وفادار بر آنان بگمار؛ زيرا بازرسى نهانى تو از كار آنان ، باعث مى شود امانت دارى كنند. و با مردم به مدارا و نرمى رفتار كنند.

تامين مادى

از ديگر لوازم دست يابى به نظم و انضباط ادارى ، تامين كارگزاران از لحاظ حقوق و مزاياى مادى است اگر كارگزارى ، از نظر مادى تامين شود. دست به خيانت نمى گشايد، يا احتمال آن بسيار اندك خواهد بود، اما اگر نتواند هزينه زندگانى خود را فراهم كند، چه بسا به گرداب معصيت گرفتار آيد و دل و ديده به خيانت خيره كند. حضرت علىعليه‌السلام مالك اشتر را چنين اندرز مى دهد:

ثم اسبغ عليهم الارزاق ؛ فان ذلك قوة لهم على استصلاح انفسهم و غنى لهم عن تناول ما تحت ايديهم و حجة عليهم ان خالفوا امرك اوثلموا امانتك ؛ (119)

پس (حقوق ) و روزى آنان را فراوان ده كه اين كار، آنان را به اصلاح خود توانا مى كند و از خوردن آن چه مربوط به زيردستان شان است ، بى نياز مى سازد، اين ، خود بر آنان حجت خواهد بود، اگر به فرمان هايت گردن ننهند يا در امانت رخنه اى گشايند.

تنبيه و تشويق

مجازات خطا كاران و خيانت پيشگان در بى انضباطى و تخلف از مسئوليت ها، باعث عبرت ديگران مى شود و نظم و انضباط را بر دستگاه ادارى حاكم مى سازد. بنابراين ، كيفر بى انضباطان ، يكى از لوازم دست يابى به نظم و انضباط ادارى است امير مومنانعليه‌السلام به مالك اشتر چنين مى فرمايد:

و تحفظ من الاعوان فان احد منهم بسط يده الى خيانة اجتمعت بها عليه عندك اخبار عيونك اكتفيت بذلك شاهدا، فبسطت عليه العقوبة فى بدنه و اخذته بما اصاب من عمله ، ثم نصبته بمقام المذلة و وسمته بالخيانة ؛ (120)

خود را از ياران خيانت كار دور دار، و چون يكى از آنان به خيانت و نادرستى ، بيالايد و گزارش بازرسانت خيانت او را بيان كند، به گواهى و گزارش آنان ، اكتفا كن ، آن گاه كيفر بدنى بر او جارى كن و او را به نتيجه كردارش برسان و بازخواست كن و خوار و زبونش گردان و بر او داغ خيانت بگذار.

همان گونه كه تنبيه خطاكاران در دست يابى به نظم و انضباط ادارى ، نقشى بس مهم دارد، تشويق افراد شايسته نيز از نقشى بزرگ برخوردار است پيشواى پارسايان مى فرمايد: خطا كار را به وسيله پاداش به نيكوكار، تنبيه كن و در عهدنامه مالك اشتر چنين سفارش مى فرمايد:

و لا يكونن المحسن و المسى ء بمنزلة سواء، فان ذلك تزهيدا لاهل الاحسان فى الاحسان و تدريبا لاهل الاساءة على الاساءة و الرم كلا منهم ما الزم نفسه ؛ (121)

هرگز نبايد افراد نيكوكار و بدكردار، نزد تو يك سان باشند، زيرا، اين ، سبب مى شود كه افراد نيكوكار، به نيكى هايشان بى ميل شوند و بدكاران در كارهايشان تشويق گردند. هر كدام از آنان را برابر با كارشان پاداش ده

نظم و انضباط مدير

مديرى كه بخواهد سازمانش از بى نظمى به دور ماند و نظم و انضباط بر سازمانش حاكم باشد،بايد خود، نمونه كامل نظم و انضباط باشد. مديرى كه خود بى نظم و انضباط است ، نمى تواند از زير دستان ، انتظار نظم و انضباط داشته باشد. مديرى كه خود، در وقت معين ، در محل كار حاضر نمى شود، دير مى آيد و زود مى رود، نمى تواند خواستار رعايت نظم و انضباط در ورود و خروج زير دستانش باشد. برقرارى نظم و انضباط ادارى ، به مديرى نياز دارد كه خود، الگوى نظم و انضباط باشد و چنين مديرى ، همواره ، سر حال و با نشاط است و راهنمايى هايش در ديگران موثر و براى زير دستان ارزشمند و ستوده است

تفويض اختيار

يكى ديگر از لوازم دست يابى به نظم و انضباط ادارى ، تفويض اختيار است مديرى كه بخواهد نظم و انضباط را بر سازمان تحت امرش حاكم كند، مى تواند از اين اصل مديريتى بهره جويد. البته واگذارى بخشى از مسئوليت مدير به همكاران ، شرايطى دارد كه بايد در محل خود به آن پرداخته شود.

يك مدير خوب ، مديرى است كه نقشه و طرح خود را براى دست يافتن به اهداف معين ، تنظيم و خط مشى رسيدن به اين اهداف را مشخص مى كند. او، فعاليت همكاران خود را سازماندهى مى كند و هر كس را با وظيفه و اختيارات خود آشنا مى سازد، كارمندان خود را ارزش يابى و شوق كار و تلاش را در وجود آنان ، بارور مى كند.

يك مدير شايسته ، مى تواند ضمن به كارگيرى اصول مديريت ، بخشى از وظايف خود را به همكارانش بسپارد تا هم بار سنگين اداره يك مجموعه از دوشش برداشته شود و هم عده اى از كارگزاران ، شيوه مديريت را تجربه كنند و نيز دست يابى به نظم و انضباط ادارى آسان تر صورت پذيرد.

بنابراين ، اصل تفويض اختيار مى تواند به عنوان يكى از لوازم ايجاد نظم و انضباط در ادارات به كار گرفته شود كه افزون بر رسيدن به نظم ادارى ، محاسنى ديگر مانند افزايش ‍ بازدهى ، ازدياد علاقه براى انجام دادن وظيفه ، تقويت همكارى دسته جمعى ، تكامل فردى و جلوگيرى از اتلاف وقت مديران را در بر دارد.

برخى ديگر از لوازم دست يابى به نظم و انضباط ادارى ، عبارت است از: قاطعيت ، پرهيز از دودلى ، تقسيم كار و ايجاد انگيزه

مدير شايسته ، مى تواند با شناخت اين شيوه ها و به كار بردن آن ها در راه دست يابى به نظم و انضباط ادارى ، گام هايى بلند بردارد. از آن جا كه در دو فصل پايانى اين جزوه ، به اين موضوعات پرداخته ايم ، در اين جا از تفصيل بيشتر درباره آن ها، خوددارى مى كنيم

جلوه هايى از نظم و انضباط در مديريت بزرگان

امام خمينى قدس سره

از ويژگى هاى برجسته امام خمينى - كه از زبان كسان بسيارى بارها شنيده شده است - ارجى بود كه بر نظم و انضباط مى نهاد. به راستى ، عجيب بود كه حتى براى مطالعه و قرائت قرآن و كارهاى مستحب و زيارت ها و دعاها كه داراى وقت خاصى نيستند، وقت خاصى تنظيم كرده بود و هر كارى را بنابر همان زمان بندى انجام مى داد به طورى كه براى هر كس ، كه مدتى با ايشان مانوس و معاشر مى شد، مشخص بود كه در چه ساعتى ، مشغول به چه كارى است

مشهور است كه برخى از طلاب نجف اشرف ، در آن چند سالى كه ايشان در نجف بود، ساعت هاى خود را روى رفت و آمد ايشان به درس و تشرف به حرم مطهر اميرمومنانعليه‌السلام در شب ها تنظيم مى كردند.

براى اين جانب و برخى از دوستان ديگر كه صبح ها، اول وقت ، خدمت ايشان مى رسيديم ، مسلم بود كه سر ساعت هشت و دو سه دقيقه ، يعنى پس از اين كه خلاصه اخبار را گوش مى كردند. زنگ مى زدند و ما براى گزارش كارها و انجام وظايفى كه داشتيم ، خدمتشان مى رسيديم ، به طورى كه اگر يك روز، اين وقت ، به هشت و پنج دقيقه مى رسيد، مى فهميديم كه اتفاق تازه اى افتاده و وضع و حال ايشان مناسب نيست يا كسى نزد ايشان رفته كه مانع زنگ زدن ايشان گشته است. (122)

آية الله العظمى بروجردى

آية الله مكارم شيرازى درباره نظم در نظر آية الله العظمى بروجردى مى گويد:

عدالت و نظم ، محور عالم هستى و كليد ربوبيت پروردگار است :(و بالعدل قامت السماوات و الارض ) مرحوم آية الله بروجردى ، معتقد بودند حوزه علميه بايد از هر نظر منظم باشد، لذا براى اولين بار جمعى از علما را به عنوان هيئت حاكم تعيين كردند، تا اگر بى نظمى و خلاف اخلاق از طلبه اى

مشاهده شود، به سراغ او بفرستند. نخست او را با نصيحت و موعظه از اشتباهش برگردانند و در صورت عدم تاثير، شدت عمل به خرج دهند، حتى در صورت لزوم ، او را از قم اخراج كنند تا گرد و غبار بى نظمى و بد اخلاقى او بر دامان حوزه علميه ننشيند.

در ابتداى سال تحصيلى ، گاه اتفاق مى افتاد كه ايشان به خاطر كسالت نمى توانستند درس را شروع كنند، ولى براى اين كه درسهاى حوزه نظم خود را پيدا كند، به ناچار، چند روز اول را به هر زحمت و مشقتى بود، درس مى گفتند، تا چرخ ‌هاى حوزه علميه به گردش در آيد و بعد به بستر مى رفتند تا كسالتشان بر طرف گردد. در زندگى داخلى و وضع خانه و بيرونى و لباس و ظاهر خود نيز، بسيار منظم و مرتب بودند.(123)

شهيد قدوسى

نظم شديد و نمونه شهيد قدوسى ، زبان زد خاص و عام بود. شاگردانش ، در مدت چهارده سال بهره مندى از مديريت وى ، حتى پنج دقيقه تاخير و تخلف از او نديده اند. او انضباطى بسيار دقيق داشت و معتقد بود مقررات ، بايد كاملا اجرا شود و تخلف از ضوابط را از هيچ كس نمى پذيرفت قاطعيت او و اجراى ضوابط، باعث شده بود كه برخى ، او را خشك و بى گذشت بدانند. او، در برابر بى نظمى هيچ گونه انعطافى نداشت هر كس با او آشنا بود، مى دانست كه در عمل به آن چه وظيفه شرعى خود تشخيص دهد، ذره اى گذشت نمى كند. در هر امرى ، ابتدا جوانب كار را به دقت مى سنجيد و سپس تصميم مى گرفت و پس از تصميم ، وارد عمل مى شد و در اين زمان بود كه هيچ كس نمى توانست او را از ادامه كار باز دارد. در مواردى ، تمام شاگردان و برخى اساتيد، مى خواستند نظرش را نسبت به امرى تغيير دهند، ولى در برابر قاطعيت او كارى از پيش نمى بردند. اين قدرت و قاطعيت ، هر چند اكنون كه نتايج ارزشمند و بزرگش را نمى توانستند دريابند.چه بسا استاد حوزه علميه قم ، به دليل اين كه تنها چند دقيقه ديرتر از موعد مقرر در كلاس حاضر مى شد، هنگامى كه از پيش دفتر مدرسه حقانى عبور مى كرد، شهيد قدوسى را مى ديد كه سر راهش قرار گرفته و تنها با يك لبخند معنادار و بدون اين كه كلمه اى از دهانش بيرون آيد، به او مى فهماند كه از وعده خود تخلف كرده است اين برخوردها، آن قدر شناخته شده بود كه ميان دوستان شهيد معروف بود كه وقتى فردى بى نظمى مى كند، او بدون سخن گفتن ، تنها به ساعت خود نگاه مى كند!

مدرسه حقانى از جهت مالى ، داراى مشكلاتى بسيار بود و افراد نيكوكار از ترس ساواك نمى توانستند به راحتى به آن كمك كنند. در اين زمان ، يكى از توانگران تهرانى ، كه كمك هاى بسيارى به مدرسه حقانى مى كرد، يك بار براى ملاقات شهيد قدوسى به قم آمد و بدون وقت قبلى ، به منزل ايشان رفت شهيد قدوسى ، خود، در را بر روى او باز كرد و گفت : اكنون نمى توانم شما را در منزل بپذيرم ،چون بايد براى تدريس به مدرسه بروم و اگر شما را بپذيرم ، نمى توانم سر وقت در آن جا حاضر شوم. (124)

در آن زمان ، مرسوم نبود كه برنامه و نظم و حسابى باشد و نخستين بار، در مدرسه حقانى ، اين كار با جديت تمام انجام شد. براى اين كه برنامه يك سال مدرسه معلوم شود، بحث ها و مطالعاتى بسيار صورت مى گرفت

مدارس قديم حوزه ، تنها مسكن طلاب بودند، نه اين كه خود برنامه اى به شكل امروزى براى درس و تحصيل داشته باشند. شهيد قدوسى پس از تصدى مديريت ، با برنامه ريزى دقيق ، آن را به يك محل آموزشى و تعليم و تربيت همه جانبه در آورد و نه تنها خود مدرسه ، رشدى بسيار كرد، بلكه نمونه اى براى مدارس ديگر شد.(125) يكى از دلايلى كه شهيد قدوسى را به تاسيس و اداره مدرسه حقانى ترغيب كرد، ضرورت وجود نظم و برنامه ريزى در حوزه علميه بود. (126)

فصل پنجم : نظم و انضباط در امور اقتصادى

نظم و انضباط در مصرف از ديدگاه اسلام

با نگاهى گذرا به آيات قرآن كريم ، كه به انسان اجازه مى دهد تا از نعمت ها و روزى هاى پاكيزه الهى بهره جويد، مى توان دريافت كه در كنار اين اذن و دستور الهى ، شرط هايى نيز آمده است اين آيات را مى توان به دو دسته تقسيم كرد: دسته اول ، آياتى است كه شرطهاى مثبت را بيان مى كند، و دسته دوم ، آياتى است كه به شرطهاى منفى مى پردازد.

شرطهاى مثبت ، عبارت است از شكرگزارى ، تقوا، اطعام فقيران و نيازمندان ، انجام دادن عمل صالح ، نيكوكارى و ياد خدا و رستاخيز.

شرطهاى منفى ، عبارت است از فساد و طغيان نكردن ، در پى شيطان نرفتن و دورى از اسراف و تبذير.

اينك به آياتى كه لفظ كلوا ( بخوريد) در آن ها ذكر شده است ، مى نگريم وشرطهاى مذكور را از نظر مى گذرانيم :

آيات دسته اول

يا ايها الذين ءامنوا كلوا من طيبات ما رزقناكم واشكرو الله ان كنتم اياه تعبدون ؛ (127)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! از روزهاى پاكيزه كه به شما داده شده است بخوريد و خداوند را شكرگزار باشيد، اگر او را عبادت مى كنيد.

و كلوا مما رزقكم الله حلالا طيبا و اتقوا الله (128)

بخوريد از روزى هاى حلال و پاك خداوند و تقواى اليه پيشه كنيد.

فكلوا مما رزقكم الله حلالا طيبا واشكروا نعمة الله ان كنتم اياه تعبدون ؛(129)

پس بخوريد از آن چه كه خدا به شما روزى حلال و پاكيزه داده است ، و نعمت هاى خدا را شكر گزاريد، اگر او را پرستش مى كنيد.

فكلوا منها و اطعموا ابائس الفقير؛ (130)

پس بخوريد از آن و به نيازمندان و فقيران اطعام كنيد.

فكلوا منها و اطعموا القانع و المعتر؛ (131)

پس بخوريد از آن و به مستمندان و فقيران طعام دهيد.

يا ايها الرسل كلوا من الطيبات و اعملوا صالحا؛ (132)

اى پيامبران !بخوريد از روزى هاى پاكيزه و عمل صالح انجام دهيد.

كلوا من رزق ربكم و اشكروا الله (133)

از روزى پروردگارتان بخوريد و او را شكر كنيد.

كلوا من رزقه و اليه النشور (134)

بخوريد از روزى او، و به سوى او باز خواهيد گشت

آيات دسته دوم

كلوا واشربوا من رزق الله و لا تعثوا فى الارض (135)

از رزق خداوند بخوريد و بياشاميد و در زمين فساد مكنيد.

يا ايها الناس كلوا مما فى الارض حلالا طيبا ولا تتبعوا خطوات الشيطان انه لكم عدو مبين (136)

اى مردم ، از آن چه در زمين ، حلال و پاك است ، بخوريد و از گام هاى شيطان پيروى نكنيد. به درستى كه او، دشمن آشكار شما است

كلوا من ثمره و لا تسرفوا انه لا يحب المسرفين ؛ (137 )

از ثمراتش بخوريد... و اسراف نكنيد كه خداوند، مسرفان را دوست ندارد.

كلوا مما رزقكم الله و لا و لا تتبعوا خطوات الشيطان ؛ (138)

بخوريد از آن چه خدا به شما روزى داده است و از گام هاى شيطان پيروى نكنيد.

كلوا و اشربوا و لا تسرفوا ؛(139)

بخوريد و بياشاميد و اسراف مكنيد.

كلوا من طيبات ما رزقناكم و لا تطغوا فيه ؛ (140)

از روزى هاى پاكيزه كه به شما داده شده است ، بخوريد و در آن طغيان نكنيد.

با توجه به اين دو دسته آيات ، مى توان به يك دستور عمومى مصرف روزى و نعمت رسيد و آن ، اعتدال و ميانه روى در مصرف است

در مصرف روزى ، هم بايد جنبه هاى مثبت شكرگزارى ، تقوا، اطعام ، انفاق ، عمل صالح ، ياد خدا، بازگشت به سوى او را مورد توجه قرار داد و هم جنبه هاى منفى فساد، طغيان ، پيروى از شيطان و اسراف را. رعايت اين دو جنبه ، در ايجاد تعادل و ميانه روى نقشى بس سترگ دارد.

از مهم ترين جلوه هاى نظم ، رعايت ميانه روى در مصارف مالى است مدير اقتصادى ، لازم است تناسب دخل و خرج در نظر گيرد و از افراط و تفريط پرهيز كند و روشى معتدل در پيش گيرد و با نظم و انضباط از سخت گيرى و زياده روى بگريزد. از پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم روايت است :

در ملاقات كه ميان خضر و موسى رخ داد، موسى ، از خضر درخواست موعظه كرد. از جمله موعظه هاى خضر به موسى اين بود كه : ميانه روى و اعتدال پيشه كن كه سبب توفيق و توان مندى مى شود. امام علىعليه‌السلام مى فرمايد:

كن سمحا و لا تكن مبذرا، و كن مقدرا و لا تكن مقترا؛ (141)

با گذشت و بخشنده باش ، ولى اسراف كنده مباش !حساب گر و دقيق باش ، ولى بخيل مباش !

اين دقيقا، همان نظم در مصرف است حضرت ، در نكوهش ول خرجى مى فرمايد:

التبذير قرين مفلس ؛ (142)

زياده روى در امور زندگى ، همنشينى با فقر و درماندگى است

امام حسن عسكرىعليه‌السلام حساب گرى بيش از حد را نهى مى كند و مى فرمايد:

للاقتصاد مقدارا فان زاد عليه فهو بخل ؛ (143)

ميانه روى هم اندازه اى دارد كه اگر از آن بگذرد، ديگر خسيسى و بخيلى است

رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در اهيمت نظم و مصرف مى فرمايد:

ما من نفقة احب الى الله من نفقة قصد؛

هيچ هزينه اى محبوب تر نزد خداوند از هزينه اى كه از روى ميانه روى باشد نيست

امام صادقعليه‌السلام بى نيازى را براى شخص ميانه رو، تضمن مى فرمايد:

ضمنت لمن اقتصد ان لا يفتقر؛ (144)

من ضمانت مى كنم كه فقير نمى شود، كسى كه ميانه رو باشد.

امام علىعليه‌السلام نيز مى فرمايد:

من صحب الاقتصاد دامت صحبة الغنى له ، وجبر الاقتصاد فقره و خلله ؛ (145)

هر كس در زندگى اش ميانه رو باشد، پيوسته بى نياز خواهد بود و ميانه روى ، فقر و كمبودهايش را جبران مى كند.

نظم و انضباط در فعاليت هاى اقتصادى

اقتصاد، يكى از ستون هاى استوارى جامعه است فقر، از نظر اسلام ، پديده اى ناپسند محسوب مى شود، گرچه شخص فقير، مورد احترام است

فقر را از آن جهت فقير مى گويند كه ناتوان است و توانايى بر پا ايستادن از نظر مالى را ندارد. بنابراين ، اقتصاد سالم ، يكى از اركان استوارى اجتماع به شمار مى آيد. در فعاليت هاى اقتصادى ، رعايت چند نكته راهگشا است :

الف ) برنامه ريزى

برنامه ريزى ، از مهم ترين اركان مديريت است براى به وجود آوردن نظم و انضباط در فعاليت هاى اقتصادى ، لازم است برنامه ريزى شود. نهال اقتصاد، در سايه نظم و برنامه ريزى مى تواند به بار بنشيند. شايد بتوان در احاديث ، واژه هاى حيله و تدبير را به عنوان واژه هايى برابر با برنامه ريزى دانست

در حديثى از امام علىعليه‌السلام آمده است :

لكل شى ء حيلة ؛ (146)

براى هر كارى ، چاره اى هست

الحيلة فائدة الفكر ؛ (147)

چاره انديشى ( برنامه ريزى ) فايده فكر است

در روايتى ديگر چنين مى خوانيم :

سوء التدبير مفتاح الفقر ؛(148)

بدى تدبير، كليد فقر است

ب ) امروز و فردا نكردن (= انضباط كارى )

پيشواى پارسايان ، حضرت علىعليه‌السلام ، در نظام نامه حكومت اسلامى - كه براى مالك اشتر مى نگارد- به وى چنين سفارش مى فرمايد:

ثم امور من امورك لابد لك من مباشرتها...و منها اصدار حاجات الناس عند ورودها عليك بما تحرج به صدور اعوانك وامض لكل يوم عمله ؛ فان لكل يوم ما فيه ؛(149)

و در بين كارهاى تو، كارهايى است كه بايد خود انجام دهى ...يكى از آنها، بر آوردن نيازهاى مردم است در همان روزى كه بر تو عرضه مى دارند و درخواست هايى كه يارانت را تنگ دل مى سازد. كار هر روز را در همان روز انجام ده ، كه هر روز را كارى است مخصوص بدان

در حديثى از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آمده است : واى بر صنعت گران امت من از امروز و فردا كردن

ج ) رعايت ميزان (= كم فروشى نكردن )

در آيه هشتاد و پنج سوره اعراف آمده است : چ

و الى مدين اخاهم شعيبا قال يا قوم اعبدو الله مالكم من اله غيره قد جاءتكم بينة من ربكم فاوفوا الكيل و الميزان و لا تبخسوا الناس اشياءهم ؛

به سوى مدين ، برادرشان شعيب را فرستاديم گفت : اى قوم من ! خدا را بپرستيد كه جز او معبودى نيست دليل روشنى از طرف پروردگارتان براى شما آمده است بنابراين ، حق پيمانه و وزن را ادا كنيد و از اموال مردم چيزى نكاهيد.

اين پيامبر بزرگ الهى ، پس از دعوت به توحيد، به موضوع مهم اقتصادى سفارش مى كند و آن رعايت كردن حق پيمانه و كم فروشى نكردن است همين موضوع در سوره هود نيز تكرار شده است مبارزه با مفاسد اجتماعى و اخلاقى ، يكى از شيوه هاى پيغمبران الهى است براى اين كه نظام جامعه بر محور قسط و عدل بچرخد، لازم است در معاملات ، حق پيمانه رعايت گردد و از كم فروشى و كاستن از حقوق افراد خوددارى شود. در سوره مباركه الرحمن آيات هفت و هشت و نه ؛ سه بار واژه ميزان تكرار شده است :

والسماء رفعها و وضع الميزان الا تطغوا فى الميزان و اقيموا الوزن بالقسط و لاتخسروا الميزان ؛ و آسمان را برافراشت و ميزان و قانون را بر نهاد تا در ميزان طغيان نكنيد و از راه عدالت منحرف نشويد و وزن را بر اساس عدل بر پا داريد و در ميزان كم نگذاريد.

در اين آيات شريف نيز بر لزوم دقت در پيمانه و كم فروشى نكردن و بر پايى عدل و قسط تاكيد شده است ؛ زيرا، اقتصاد، پشتوانه محكمى براى بر پايى عدالت در جامعه است و سستى در آن ، خسارت هايى جبران ناپذير بر جاى مى گذراد.

شايسته توجه است كه در آيات مذكور، سه بار كلمه ميزان ذكر شده است با اين كه مى توان در بار دوم و سوم از ضمير استفاده كرد. اين ، نشان ميدهد كه ميزان در اين سه آيه ، به سه معناى متفاوت است كه استفاده از ضمير جوابگوى آن نيست ، و تناسب آيات نيز چنين ايجاب مى كند؛ چرا كه در بار نخست ، سخن از ميزان و معيار و قوانينى است كه خداوند در سراسر عالم هستى قرار داده است و در بار دوم ، سخن از طغيان نكردن انسان ها در تمام موازين زندگى فردى و اجتماعى رفته است كه دايره محدودتر دارد و در مرحله سوم ، بر موضوع وزن به معناى خاص آن تكيه شده و خداوند دستور داده است كه در سنجش وزن كالا، به هنگام خريد و فروش ، چيزى كم نگذارند و اين مرحله محدودتر است

.

د) تنظيم قرار داد و اسناد تجارى

بزرگ ترين آيه قرآن كريم ، آيه 282 سوره بقره ، مشهور به آيه دين است در اين آيه شريف ، نكته هايى ارزنده درباره تنظيم اسناد تجارى آمده است كه اهميت اين موضوع را گوشزد مى كند. دستورهاى اين آيه ، نشانه جامعيت و دقت دين مبين اسلام در مسائل مالى و اقتصادى است در اين جا، به عنوان نمونه ، چند دستور اقتصادى را، كه از اين كلام الهى مى توان دريافت ، ذكر مى كنيم :

1. تنظيم اسناد به وسيله شخصى درست كار و عادل صورت پذيرد:

وليكتب بينكم كاتب بالعدل ؛

2.شخص مديون ، قرار داد معامله را املا كند:

وليملل الذى عليه الحق ؛

3. طرفين معامله شاهدانى بگيرند:

واستشهدوا شهيدين من رجالكم ؛

4. همه جزئيات معامله نگاشته شود و هيچ يك از طرفين از اين امر ناراحت نشود:

و لا تسئموا ان تكتبوه صغيرا او كبيرا

5.وقت پرداخت بدهى معين باشد:

اذا تداينتم بدين الى اجل مسمى فاكتبوه

6. تنظيم اسناد، از بدبينى و نزاع و پشيمانى جلوگيرى مى كند:

ادنى الا ترتابوا.