نظم و انضباط

نظم و انضباط0%

نظم و انضباط نویسنده:
گروه: تعلیم و تربیت

نظم و انضباط

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: مركز پژوهشهاى اسلامى صدا و سيما
گروه: مشاهدات: 7037
دانلود: 2227

توضیحات:

نظم و انضباط
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 118 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 7037 / دانلود: 2227
اندازه اندازه اندازه
نظم و انضباط

نظم و انضباط

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

فصل نهم : روش ايجاد انضباط در فرزندان

پيش از آن كه به روش آفريدن نظم و انضباط در فرزندان بپردازيم ، نخست به پيامدهاى زيان بار بى نظمى در آنان مى نگريم

اگر كودك ، نظم و تربيت را نياموزد، هر چه سنش فراتر رود، مشكلات او و اطرافيانش بيشتر نى شود. كودك بى نظم ، بى نظمى را در خانواده گسترش مى دهد. كودك نامنظم ، سازگارى اش با محيط، از كودكان ديگر كم تر، و عصبانى و زود رنج است و در انجام دادن هر كارى ، سست و بى اراده است و كارها را نيمه كاره رها مى كند و اغلب ، عجول و هيجان زده است

بنابراين ، بى نظمى ، آسيب ها و صدمات جسمى و معنوى فراوانى به او وارد مى سازد، ولى نظم و انضباط در كار و انديشه ، كمكى فراوان به آرامش اعصاب و روان مى كند و روحيه اى سالم به او مى بخشد. (244)

روش ايجاد انضباط در فرزندان

1. تبيين و تحليل مسائل و آگاه ساختن فرزندان ، براى پديد آمدن انضباط در وجود آنان ، لازم است نيز، پيامدهاى زيان بار بى انضباطى بايد براى آنان تشريح شود تا به اين گوهر گران بها دست يابند و كاخ زندگى خود را بر اين پايه استوار، بنا كنند. از همين رو است كه كارشناسان علوم تربيتى ، برخى عوامل سرپيچى و نافرمانى فرزندان را چنين بيان مى كنند:

الف ) نا آگاهى از فوايد فرمان برى ؛

ب ) صدور فرمان بدون هيچ توضيحى درباره آن ؛

ج ) سختى انجام دادن فرمان بيش از گنجايش جسمى و عقلى كودك ؛

د) نا آگاهى والدين از روش درست فرمان دادن

از اين رو است كه در فرهنگ اسلامى ، پدر و مادر را بر فرزند حقوقى است و نيز فرزند را بر پدر و مادر، از مهم ترين وظايف پدر و مادر، تربيت درست فرزندان است حضرت علىعليه‌السلام مى فرمايد:

مانحل والد ولدا نحلا افضل من ادب حسن ؛ (245)

هيچ پدرى به فرزندش هديه اى برتر از ادب و تربيت پسنديده نبخشيده است

نمايان رفتار درست همراه با نظم و انضباط

والدين ، افزون بر آن كه بايد به كودك شناخت و آگاهى دهند و با استدلال ، او را به سوى نظم و انضباط راه نمايند، در ارايه رفتار درست و مقررات نيز خود بايد بهترين نمونه براى او باشند.

نكته اى كه لازم است والدين در نظر گيرند، توانايى جسمى و عقلى فرزند است و اين كه فرمان ها نبايد از طاقت او بيش تر باشد. از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل است كه فرمود:

رحم الله عبدا اعان ولده على بره بالاحسان اليه و التالف له و تعليمه و تاديبه ؛(246)

رحمت خدا بر بنده اى كه با احسان و محبت ورزيدن به فرزندش و با تعليم و تربيت كردن ، او را بر انجام دادن نيكى و خير يارى كند.

پرسيدند: چه گونه فرزند خود را با نيكى يارى دهد؟ فرمود:

يقبل ميسوره و يتجاوز عن معسوره و لا يرهقه و لا يخرق به ؛ (247)

آن چه را كودك به اندازه توان خود انجام داده است ، بپذيرد و كار طاقت فرسا از او نخواهد و او را به گناه و سركشى ، وا ندارد و به او پرده درى نكند پس او كارهاى احمقانه نكند.

براى اين كه بتوانيد فرزند را وا داريد كه به نظم و انضباط ارج نهد، به دستورهاى زير توجه كنيد:

1. مقررات را چنان برقرار كنيد كه احترام شما و كودكتان ، هر دو، محفوظ ماند.

2. مقررات يا محدوديتى كه برقرار مى كنيد، نبايد از روى هوس يا سليقه شخصى باشد، بلكه بايد بر اصول تربيتى و سازنده شخصيت كودك مبتنى باشد.

3. بايد كودك را در رعايت قوانين ، چه از لحاظ عاطفى و چه از لحاظ احساسى و رفتارى ، يارى كنيد.

4. مقررات بايد ساده و براى كودك ، فهميدنى باشد.

5. در برقرارى نظم و تعيين قوانين انضباطى ، حتما بايد مراحل رشد كودك ، توانايى هاى جسمانى و روانى و نيازهاى او را در نظر بگيريد. كودك ، به بازى و جست و خيز، نياز دارد. هيچ گاه آن چه را براى طبيعت كودك روا است ، ناروا نشمريد.

6. در اجراى انضباط، هميشه بايد علاقه و محبت خود را به كودك نشان دهيد و او را از محبت سيراب كنيد. انضباط و محدوديتى كه تعيين كرده ايد، نبايد ميان شما و كودكتان رنجشى پديد آورد. بايد با پاداش و محبت ، او را به اجراى قوانين واداريد. (248)

يادآورى مى شود كه نظم و تربيت را بايد از همان آغاز زندگى ، يعنى از سه يا چهار سالگى به كودكان آموخت ، زيرا كودك ، بيش تر عادت هايش را در اين سنين كسب مى كند و شخصيتش را شكل مى دهد. در اين دوران ، انضباط براى كودك بسيار ضرورى است ؛ زيرا او در آغاز زندگى است و نظم و تربيت سبب آرامش اعصاب و روانش مى شود و شخصيتش را كامل مى سازد.(249)

پرهيز از خشم و زور گويى

يكى ديگر از موضوعاتى كه بايد براى آفريدن نظم و انضباط در فرزندان بدان توجه كرد، پرهيز از خشم و زورگويى است انضباطى كه بر پايه خشم و غضب استوار گردد و با زور انجام پذيرد. چون خانه اى است كه بر پايه هايى سست و بى رمق بنا شود و به محض برداشته شدن زور و اجبار، اين خانه سست بنيان از هم مى پاشد.

خشم ، در روايات اسلامى ، بسيار نكوهش شده و حتى كليد همه(250) بدى ها ناميده شده است در روايتى از امام مومنان ، حضرت على عليه‌السلام آمده است :

خشم ، چگونگى گفتار را تغيير مى دهد، اساس استدلال را بر هم مى ريزد، تمركز فكر را از ميان مى برد و فهم آدمى را پراكنده مى سازد. (251)

و در جايى ديگر مى فرمايد:

الحدة ضرب من الجنون ؛ لان صاحبها يندم فان لم يندم فجنونه مستحكم ؛ (252)

خشونت و تندخويى ، گونه اى ديوانگى است ؛ زيرا، شخص تند خو، پس از تسكين خاطر و به خود آمدن ، پشيمان مى شود. اگر كسى پس از تندى ، پشيمان نشود، جنونش ثابت و پا بر جا است

ايجاد انضباط از راه زور، پيامدهايى زيان بار به دنبال دارد كه مى توان از ميان آنها به مقاومت ، بى اعتنايى ، شورش ، بدخلقى ، دروغگويى ، انزوا، لج بازى ، اشاره كرد.

اگر به گونه منطقى و صريح و مستدل ، با كودك برخورد شود، او حق را مى پذيرد و تسليم خواهد شد. اجراى برنامه هاى انضباطى ، بدون گذشت ، امكان پذير نيست در صورت تخلف ، بايد شكيبايى به خرج داد، ولى در اجراى انضباط، پافشارى لازم است و از راه تشويق و تحسين و در مواضع ضرورى از راه تنبيه و توبيخ با احتياط و دقت ، مى توان به اصلاح رفتار كودكان پرداخت(253)

قاطعيت و پرهيز از ترديد و دو دلى

وقتى براى فرزندان خويش مقرراتى را لازم مى دانيم ، براى ايجاد انضباط در وجود آنان ، بايد در اجراى اين مقررات ، استوار باشيم و از ترديد و دو دلى پرهيز كنيم ؛ زيرا سستى و سهل انگارى ، باعث بى انضباطى مى شود و ما را از هدف باز مى دارد.

اگر فرزند، متوجه ترديد و دو دلى شما شود، از انجام دادن مقررات سر باز مى زند و به بحث و جدل مى پردازد و نيز ممكن است دچار سر در گمى شود كه آيا بايد آن كار را انجام دهد يا ندهد. ناگفته نماند كه اين ايجاد انضباط در خردسالى و پا فشارى بر آن ، سبب مى شود كه در آينده ، بردبار و شكيبا و منظم و منضبط باشد. در روايتى از هفتمين پيشواى شيعيان ، حضرت امام كاظمعليه‌السلام ، آمده است :

يستحب غرامة الغلام فى صغره ليكون حليما فى كبره ؛(254)

بهتر است فرزند، در دوران كودكى ، با سختى و مشكلات رو به رو شود تا در بزرگ سالى ، بردبار و شكيبا باشد.

و در حديثى از امام مومنان ، حضرت علىعليه‌السلام آمده است :

من كلف بالادب قلت مساويه ؛ (255)

آن كس كه در راه ادب ، رنج برد، بدى هايش كم گردد.

در جايى ديگر مى فرمايد:

المكارم بالمكاره ؛ (256)

ارجمندى و بزرگى ، با دشوارى ها به دست مى آيد.

رعايت اصل تدريج در اصلاح رفتار

يكى ديگر از اصولى كه بايد براى ايجاد انضباط مورد توجه قرار گيرد، اصل تدريج در اصلاح رفتار است كسب عادت هاى درست ، نيازمند به وقت است و يك باره امكان پذير نيست از اين رو، بايد حوصله به خرج داد و با مراقبت و استقامت ، شالوده شخصيت كودك را بر پايه نظم و انضباط استوار ساخت براى دست يابى به اين هدف بلند، بايد به تدريج و گام به گام او را به سوى هدف رهنمون ساخت و در اين راه ، ظرفيت و موقعيت جسمى و روحى اش را در نظر داشت

پيامبران الهىعليه‌السلام كه مربيان جامعه بشرى اند، تمام دستورهاى خود را به يك باره به مردم ابلاغ نمى كردند، بلكه از گذشت زمان و شيوه گام به گام بهره مى جستند. قرآن كريم نيز، كه كتاب نور و هدايت است ، در مدت بيست و دو سال ، به تدريج نازل شد و مسلمانان را گام به گام با احكام و معارف نورانى خود آشنا ساخت برخى از احكام قرآن ، مانند حكم حرمت شراب ، به تدريج در موقعيت هاى زمانى گوناگون بيان شده است

تداوم در استوار ساختن نظم و انضباط

براى اين كه انضباط، ابتدا به صورت يك حالت ، در درون فرزند شكل گيرد و سپس به عادت و آن گاه به ملكه اى درونى مبدل شود، لازم است در استوار ساختنش مداومت كرد.

گر چه ممكن است آغاز كار، آسان باشد، به سامان رساندن آن و به بار نشاندنش ، به مراقبت و مواظبت نياز دارد. براى اين كه بذر ارزشمند انضباط به برگ و بار بنشيند و آدمى در سايه سار آن به آرامش و سعادت برسد، مداومت و شكيبايى بسيار، بايسته است امام اهل يقين ، حضرت على عليه‌السلام ، در حديثى نورانى مى فرمايد:

العمل العمل ثم النهاية و الاستقامة الاستقامة ثم الصبر الصبر؛(257)

عمل ، عمل ، سپس توجه به پايان كار، پايان كار، آن گاه استقامت ، استقامت ، سپس شكيبايى ، شكيبايى !

و در حديثى ديگر مى فرمايد:

قليل مدوم عليه خير من كثير مملول منه ؛ (258)

كارى اندك كه بر آن مداومت شود، برتر است از كار بسيار كه خستگى آورد و توانايى دوامش از انسان سلب شود.

1) بقره آيه 164

2) ملك آيه 3 و 4.

3) لغت نامه دهخدا، ماده نظم : مهشيد مشيرى ، فرهنگ زبان فارسى ،ص 99 - 240 - 100؛ فرهنگ دانشگاهى (ترجمه المنجد)ص 186 و 764.

4) جزوه اهميت نظم و تدبير در اسلام ،ص 1، دفتر تبليغات اسلامى

5) افضل الادب ان يقف الانسان عند خده و لا يتعدى حدوده ، (غرر الحكم ، ترجمه محمد على انصارى ، ج 2،ص 201)

6) نهج البلاغه (فيض الاسلام ) نامه 47،ص 977.

7) الطبقات الكبرى ، ج 1،ص 379.

8) جامع الصغير، ج 1،ص 384؛ كنز العمال ، ج 3،ص 907.

9) شيخ صدوق ، لامالى ،ص 314؛ وسائل الشيعه ، ج 2،ص 884.

10) اصول كافى ، ج 3،ص 263؛ وسائل الشيعه ، ج 2،ص 883.

11) الحديث (روايات تربيتى )، ج 2،ص 366.

12) اصول كافى ، ترجمه و شرح شيخ محمد باقر كمره اى ، ج 4،باب تعجيل در كار خير،ص 427.

13) ميزان الحكمه ، ج 7،ص 442.

14) بحار الانوار، ج 77؛ص 76 - 77

15) همان ، ج 17؛ص 23؛ الحديث (روايات تربيتى )، ج 3،ص 368.

16) غرر الحكم ، ترجمه محمد عل انصارى ، ج 1،ص 394.

17) همان ،ص 252.

18) نهج البلاغه (فيض الاسلام ) حكمت 325،ص 1243.

19) بحار الانوار، ج 1،ص 224 - 226.

20) همان ،ص 226، فانى امرى ضنين بنفسى

21) همان ج 49،ص 170، عيون اخبار الرضا، ج 2،ص 183،184.

22) بيست و پنج اصل از اصول اخلاقى امامان (ع )،ص 268.

23) مجله حوزه ،ش 78، بهمن و اسفند 1375،ص 24 و 25.

24) سر گذشت هاى ويژه از زندگى حضرت امام خمينى ،ص 22 و 23.

25) همان ،ص 83.

26) ديدار با ابرار (آفتاب فقاهت )، ش 21، على صادق ،ص 68 و 69.

27) سيماى فرزانگان ،ص 193 و 194.

28) زندگانى ، زعيم بزرگ عالم آية الله بروجردى ، على دوانى ،ص 161 و 163.

29) مجله نور علم ، دوره پنجم ، ش 4 و 5، اسفند 1372،ص 207 و 208.

30) تعليم و تربيت ، كانت ، امانوئل ، ترجمه عبدالحسن شكوهى ، به نقل از ره توشه راهيان نور، تابستان و 77،ص 75.

31) بحار الانوار، ج 70،ص 308

32) 2 و 3 اصول كافى ، ج 3،ص 137.

33) اصول كافى ، ج 3،ص 137

34) در برخى نسخه ها الاقتصار آمده است ، ولى آن چه به نظر درست مى رسد، الاقتصاد است

35) ميزان الحكمه ، ج 8،ص 138

36) روزنامه رسالت ، حجة الاسلام انصارى كرمانى ،9/3/72.

37) ميزان الحكمه ، ج 8،ص 448؛ عررالحكم ، ج 1،ص 207.

38) ميزان الحكمه ، ج 8،ص 451

39) سنن النبى ،ص 20 و 48 و 61 و 64.

40) همان

41) همان ،ص 18

42) نهج البلاغه ، (فيض الاسلام ) حكمت 463،ص 1320

43) ميزن الحكمه ، ج 2،ص 297.

44) نهج البلاغه (فيض الاسلام ) حكمت 374،ص 1268.

45) نهج البلاغه (فيض الاسلام )، حكمت 339،ص 1249.

46) كنز العمال ، ج 10،ص 314.

47) همان ،ص 315.

48) هزار و يك نكته آية الله حسن زاده ، نكته 716.ص 539.

49) اصول كافى ، ج 1،ص 42، حديث 10.

50) محاسن برقى ،ص 195، حديث 20.

51) الخط الحسن يزيد الحق وضوحا (ج 3،ص 398)

52) منية المريد، شهيد ثانى ترجمه دكتر سيد محمد باقر حجتى ،ص 491- 496. (با تلخيص و تغيير)

53) سنن النبى ،ص 42

54) همان ،ص 97.

55) همان ،ص 98

56) ميزان الحكمه ، ج 2،ص 76

57) همان ،ص 77.

58) وسائل الشيعه ، ج 16، كتاب اطعمه ، باب 2،ص 409 (به نقل از جزوه اهميت نظم و تدبير در اسلام ،ص 10)

59) ميزان الحكمه ، ج 1،ص 119؛ حديث 602.

60) همان ، حديث 605

61) همان ،ص 117، حديث 583

62) همان ،ص 116؛ حديث 580

63) همان ،ص 117؛ حديث 589

64) همان ،ص 123؛ حديث 633

65) همان ، ج 1،ص 124.

66) حلية المتقين ، فصل 30،ص 33

67) حلية المتقين ، فصل 30،ص 33

68) سرگذشت هاى ويژه از زندگى حضرت امام خمينى ، ج 4،ص 49

69) بحار الانوار، ج 16،ص 239.

70) سنن النبى ،ص 6

71) فرقان آيه 6

72) لقمان آيه 18.

73) سنن النبى ،ص 55

74) منية المريد،ص 143

75) سنن النبى ،ص 65

76) ميزان الحكمه ، ج 7،ص 50

77) ميزان الحكمه ، ج 7،ص 50

78) نهج البلاغه (فيض الا سلام )، نامه 31،ص 933

79) همان ، حكمت 260،ص 1216

80) تحف العقول ،ص 409

81) براى شرح بيش تر ر.ك : تفسير نمونه ، ج 2،ص 270

82) نحل آيه 125

83) نهج البلاغه ، (فيض الاسلام ) نامه 31،ص 912

84) حلية المتقين ،ص 83

85) همان ،ص 87

86) همان ،ص 89

87) همان ،ص 90

88) همان ،ص 91

89) از آن جا كه در آينده ، فصلى جداگانه درباره روش پديد آوردن انضباط در فرزندان خواهيم آورد، در اين جا به همين مختصر بسنده مى كنيم

90) وسائل الشيعه ، ج 15، ابواب احكام اولاد، باب 82،ص 193.

91) مجله حوزه ش سوم ، سال چهارم ، مرداد و شهريور 1366؛ص 20 و 21

92) در سايه آفتاب ، محمد حسن رحيميان ،ص 183- 184

93) همان ،ص 187

94) مجله مشكوة ، ش 53، زمستان 1375؛ زندگينامه آية الله ميرزا احمد مدرسى يزدى ، استاد كاظم مدير شانه چى ،ص 138 و 129.

95) سيماى فرزانگان ، ج 1،ص 276

96) تهذيب الاحكام ، ج 1،ص 335؛ وسائل الشيعه ، ج 5،ص 472

97) همان

98) محسن قرائتى ، يكصد و چهارده نكته درباره نماز،ص 75

99) محسن قرائتى ، پرتوى از اسرار نماز،ص 109

100) ميزان الحكمه ، ج 1،ص 161

101) ميزان الحكمه ، ج 1،ص 161

102) همان اين حديث در بحار الانوار، ج 8،ص 182؛ از امام على (ع ) نقل شده است

103) حجرات آيه 1

104) كلمات قصار، (پندها و حكمت ها) امام خمينى ،ص 129

105) همان ،ص 130 و 131

106) دعائم الاسلام ، ج 2،ص 538؛ حديث 1912

107) فروغ ابديت ، ج 1،ص 387؛ بحث غزوه تبوك

108) همان ، ج 1،ص 124، نهج البلاغه ، نامه 31،ص 939

109) همان ،ص 28؛ غرر الحكم ، ترجمه شيخ الاسلامى ، ج 2،ص 901

110) نساء آيه 58

111) نهج البلاغه ، (فيض الاسلام ) عهدنامه مالك اشتر،ص 1012 و 1011

112) من لا يحضره الفقيه ، ج 4،ش 3584

113) همان ، ش 3580

114) اخلاق كارگزاران در حكومت اسلامى ،ص 24

115) نهج البلاغه نامه 53؛ص 1022.

116) همان ، نامه 61،ص 1046

117) همان ، خطبه 5،ص 57

118) همان ، عهدنامه مالك اشتر،ص 1011 و 1012

119) همان ،ص 1011

120) همان ، عهدنامه مالك اشتر،ص 1012

121) همان ،ص 1000

122) مجله حوزه ، ش 37، فروردين و ارديبهشت ، 1369،ص 63

123) همان ، 43 و 44، فروردين و ارديبهشت و خرداد و تير، 1370،ص 265 و 266.

124) محمد حسين قدوسى ، ديدار با ابرار، ش 79،ص 81 و 82.

125) همان ،ص 72

126) همان ،ص 66.

127) بقره آيه 172.

128) بخوريد از روزهاى حلال و پاك خداوند و تقواى الهى پيشه كنيد.

129) نحل آيه 114

130) حج آيه 28

131) همان ، آيه 36

132) اى پيامبران !بخوريد از روزهاى پاكيزه و عمل صالح انجام دهيد.

133) از روزى پررودگارتان بخوريد و او را شكر كنيد.

134) ملك آيه 15

135) از رزق خداوند بخوريد و بياشاميد و در زمين فساد مكنيد.

136) همان ، آيه 168

137) انعام ، آيه 141

138) همان ، آيه 142

139) اعراف آيه 31

140) طه آيه 81

141) ميزان الحكمه ، ج 1،ص 394

142) همان ،ص 394

143) همان ، ج 8،ص 138 و 139

144) همان ، ج 8،ص 138 و 139

145) همان

146) همان ، ج 2،ص 549

147) همان ، ج 2،ص 549

148) غرر الحكم ، ترجمه شيخ الاسلامى ، ج 1،ص 451

149) نهج البلاغه ، (فيض الاسلام نامه 53،ص 1022

150) تفسير نمونه ، ج 2،ص 282؛ وسائل الشيعه ، ج 12، ابواب ربا، باب 1،ص 422

151) بقره آيه 188

152) ميزان الحكمه ، ج 4،ص 135

153) نهج البلاغه ، ترجمه و شرح زير نظر مكارم شيرازى ، خطبه 224.

154) تفسير نمونه ،ج 2،ص 2، 4، ذيل آيه 88 از بقره

155) اعراف آيه 31.

156) غافر آيه 43

157) فرقان آيه 67: و الذين اذا انفقوا لم يسرفوا و لم يقتروا و كان بين ذلك قواما؛

158) تفسير نمونه ، ج 15،ص 152

159) شعراء آيه 151

160) تفسير نمونه ، ج 12،ص 86

161) اسراء آيات 26 و 27

162) تفسير نمونه ، ج 12،ص 87

163) همان ،ص 95

164) همان ،ص 98

165) محمد حسن رحيميان ، در سايه آفتاب ،ص 86

166) نهج البلاغه ، خطبه 15

167) همان ، نامه 43

168) بحار الانوار، ج 41،ص 105

169) بحار الانوار، ج 41،ص 113 و 114

170) المكاسب ، ج 1،ص 25 و 26

171) زندگانى و شخصيت شيخ انصارى ،ص 59

172) المكاسب ، ج 1،ص 128 و 129

173) زندگانى آخوند خراسانى ،ص 58

174) زندگانى و شخصيت شيخ انصارى ،ص 88 و 89

175) همان

176) مجله حوزه ، ش 76،ص 15

177) فوائد الرضوية ،ص 11

178) فرازهايى از ابعاد روحى ...،ص 74 و 75 با تلخيص و تصرف

179) يادنامه شهيد آية الله قدوسى ،ص 90 و 91 و 108

180) انفال آيه 65

181) نمل آيه 17

182) همان ، آيه 20.

183) تفسير نمونه ، ج 15،ص 431 و 432

184) مجمع البيان ، ذيل آيه 11 از سوره سبا: نيز، ر.ك : به تفسير نمونه ، ج 18،ص 30 و 32

185) انفال آيه 60.

186) تفسير نمونه ، ج 4،ص 366

187) نساء آيه 71

188) جعفر سبحانى ، فروغ ابديت ، ج 2،ص 380

189) جعفر سبحانى ، فروغ ابديت ، ج 2،ص 380

190) همان ،ص 289

191) نهج البلاغه ، خطبه 11.

192) آيه اى از قرآن

193) ابن حيان اصفهانى ، جعفر، اخلاق النبى ،ص 135 و 136

194) نهج البلاغه ، نامه 13

195) اخلاق كارگزاران در حكومت اسلامى ،ص 202

196) محمد دشتى ، روش هاى تحقيق در نهج البلاغه ، ج 6،ص 164 و 165

197) جواد محدثى ، فرهنگ عاشورا،ص 92 و 96

198) روزنامه قدس ، شنبه دهم تيرماه 77. ستون مشك فشان

199) غرر الحكم ، ترجمه شيخ الاسلامى ، ج 1،ص 105

200) نهج البلاغه فيض الاسلام ، حكمت 231

201) همان ، حكمت 172

202) همان ، نامه 53،ص 1022

203) ميزان الحكمه ، ج 4،ص 589

204) غرر الحكم ، ترجمه شيخ الاسلامى ، ج 1،ص 210

205) نهج البلاغه ، نامه 53

206) غرر الحكم ، ترجمه شيخ الاسلامى ،ص 890

207) اصول كافى ، ج 5،ص 85

208) غرر الحكم ، ج 1،ص 274

209) اصول كافى ، ج 2،ص 229

210) نهج البلاغه ، حكمت 231

211) غرر الحكم ، ترجمه شيخ الاسلامى ، ج 1،ص 1142؛ ميزان الحكمه ، ج 7،ص 454.

212) ميزان الحكمه ، ج 7،ص 454

213) ميزان الحكمه ، ج 7،ص 454

214) غرر الحكم ، ترجمه شيخ الاسلامى ، ج 1،ص 570

215) الحياة ، ج 1،ص 345

216) همان ،ص 345

217) غرر الحكم ، ترجمه محمد على انصارى ، ج 1،ص 113

218) همان ،ص 111.

219) ميزان الحكمه ، ج 6،ص 541

220) نهج البلاغه فيض الاسلام ، حكمت 395

221) غرر الحكم ، ترجمه شيخ الاسلامى ، ج 2،ص 108

222) همان ، ج 1،ص 451

223) بحار الانوار، ج 68،ص 338، غرر الحكم ،ترجمه شيخ الاسلامى ،ص 450

224) ميزان الحكمه ، ج 2،ص 550

225) سرگذشت هاى ويژه از زندگى حضرت امام خمينى ، ج 4،ص 125

226) محمد تقى عبدوس و محمد محمدى اشتهاردى ، بيست و پنج اصل از اصول اخلاقى امامان (ع )،ص 266 و 267

227) جزوه اهميت نظم و تدبير در اسلام ،ص 20

228) نهج البلاغه فيض الاسلامى نامه 69،ص 1070

229) جزوه اهميت نظم و تدبير در اسلام ،ص 18

230) سرگذشت هاى ويژه از زندگى حضرت امام خمينى ،ص 150 و 151

231) ديدار با ابرار،ش 72،ص 72

232) نهج البلاغه فيض الاسلام حكمت 168،ص 1170

233) همان ، نامه 53،ص 1000

234) جعفر سبحانى ، فروغ ابديت ، ج 2،ص 781 و 791

235) و كسى كه از زيان چيزى آگاه نيست ، توانايى اجتناب از آن را نخواهد داشت

236) بحار الانوار، ج 43،ص 81 و 92

237) غرر الحكم ، ترجمه شيخ الاسلامى ، ج 1،ص 130

238) ره توشه راهيان نور، تابستان 77؛ دفتر تبليغات اسلامى ،ص 80 و 85

239) اصول كافى ، ج 2،ص 82

240) همان

241) الاختصاص ،ص 343

242) غرر الحكم ، ترجمه شيخ الاسلامى ، ج 1،ح 1،ص 344

243) تاريخ مختصر دمشق ، ابن عساكر، ج 2،ص 348 و 366

244) زهرا معتمدى ، رفتار با كودك ،ص 24

245) مستدرك الوسائل ؛ ج 15،ص 165

246) همان ، ج 15،ص 169

247) الحديث روايات تربيتى اهل بيت ، ج 2،ص 351

248) زهرا معتمدى ، همان ،ص 25 و 26

249) همان ،ص 21

250) امام صادق (ع ) الغضب مفتاح كل شر. الحديث ، ج 1،ص 145

251) شدة الغضب تغير المنطق و تقطع مادة الحجة و تفرق الفهم الحديث ، ج 1،ص 144

252) الحديث روايات تربيتى ، ج 1،ص 145

253) جزوه اهميت نظم و تدبير در اسلام ،ص 22.

254) وسائل الشيعه ، ج 5،ص 198؛ ميزان الحكمه ، ج 5،ص 352

255) غرر الحكم ، ترجمه محمد على انصارى ، ج 2،ص 645

256) همان ، ج 1،ص 6

257) نهج البلاغه فيض الاسلام ، خطبه 176،ص 569

258) همان ، حكمت قصار،ص 444