گنجينه جواهر يا كشكول ممتاز

گنجينه جواهر يا كشكول ممتاز0%

گنجينه جواهر يا كشكول ممتاز نویسنده:
گروه: سایر کتابها

گنجينه جواهر يا كشكول ممتاز

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: حاج شيخ مرتضى احمديان
گروه: مشاهدات: 19577
دانلود: 3940

توضیحات:

گنجينه جواهر يا كشكول ممتاز
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 433 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 19577 / دانلود: 3940
اندازه اندازه اندازه
گنجينه جواهر يا كشكول ممتاز

گنجينه جواهر يا كشكول ممتاز

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

قدر علم به مال است

خدا رحمت كند آية الله ايزدى نجف آبادى امام جمعه محترم نجف آباد را كه پاى درسش بوديم داستانى را تعريف كردند، كه يكى از علماء داراى معلومات زيادى بود ولى پول نداشت و به سختى امرار معاش ‍ مى نمود، كه روزى فهميد علماء در فلان مكان جلسه دارند، او خود را به آن جلسه رسانيد، ودم در نشست ، و بحثهاى علمى را گوش داد، ولى آخر كار نظر خود را بيان كرد و نظرش از همه بهتر بود ولى چون لباس ‍ ژنده اى دربر داشت هيچكس به حرفش گوش نداد او رفت ، ولى فرداشب كه اين جلسه برقرار شد، قبا و عباى زيبايى را از كسى عاريه نظرى پيش پا افتاده را گفت ، ولى همه به او احترام نمودند و احسنت احسنت آنها بلند شد، در آخر كه سفره پهن شد او آستين خود را در ميان غذاها ميكرد و مى گفت بخور، به او گفتند چرا اين كار را مى كنى ، او گفت : رفقا، من همان فرد ديشبى هستم ولى لباسم را عوض كردم ، و آن شب چون لباسم بى ارزش بود نظريه ام را كه بهترين نظريه ها بود گفتم و شما نپذيرفتيد، ولى الان كه لباس خوب در تن دارم نظرم را كه بى ارزش ‍ بود گفتم و همه شما آفرين گفتيد پس اين آستين سزاوار است كه غذا بخورد و بعد اين شعر را خواند:

مرا به تجربه معلوم شد در آخر كار

كه قدر مرد به علم است و قدر علم به مال

قضيه ميرزاى قمى

قضيه ميرزاى قمى(186) در ذهنم هست و نميدانم كه از كسى شنيدم يا در جايى ديدم كه ايشان در دهى براى تبليغ و ارشاد مردم رفته بود در حالى كه از علماء بنام آن روز بود، ولى در آن ده كه مردمش بى سواد بودند شيادى آمده بود و از بس پرحرف بود مردم كلام او را پسنديده و هميشه از او تعريف مى كردند، به طورى كه هر چه مرحوم ميرزاى قمى مى گفت از او نمى پذيرفتند، تا اين كه بنا شد هر دو را امتحان كنند

و قرار شد مارى بنويسند، آن شياد كه بى سواد بود عكس يك مار كشيد و ميرزاى قمى لفظ مار را نوشت (يعنى م ار) مردم به ميرزا گفتند: تو سواد ندارى و مار اينست كه اين شخص كشيده ، ولذا ميرزاى قمى در آخر اين شعر را گفت و از ده خارج شد

ده مرو ده مرد را احمق كند

مرد حق را كافر مطلق كند

اگر كسى اين سه خصلت را داشته باشد شايسته رهبرى و امامت است

(( عن ابيعبداللهعليه‌السلام عن ابيه قال : ان الامامة لا تصلح الا لرجل فيه ثلاث خصال : ورع يحجزه عن المحارم ، و حلم يملك به غضبه ، و حسن الخلافة على من ولى ))

امام صادق از پدرش حضرت امام باقرعليه‌السلام روايت كرده كه آن حضرت فرمود: همانا امامت و رهبرى شايسته كسى است كه داراى اين سه خصلت باشد 1- ورع و تقوائى داشته باشيد كه او را از هرگونه حرام باز دارد.

2- داراى حلمى باشد كه او را از خشم و غضب باز دارد.

3- بر مردم ، خوب رهبرى و حكومت نمايد، به طورى كه براى آنان مانند پدرى دلسوز و مهربان باشد.

سه چيز موجب قساوت قلب است

از جمله رواياتى كه اهل سنت از پيغمبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل كرده اند اين است كه آن حضرت فرمود: (( ثلاثه تقسى القلب : استماع اللهو، و طلب الصيد، و اتيان باب السلطان ))

سه چيز موجب قساوت قلب و سنگ دلى مى شود: 1- شنيدن لهو و لعب و حرفهاى بيهوده ، 2- دنبال صيد و شكار رفتن ، 3- به دربار سلطان و حاكم وقت رفتن (و عرض حاجت نمودن در پيش سلطان )

و در روايتى از حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل شده كه فرمود: (( من لم يتورع فى دين الله ، ابتلاه الله بثلاث خصال : اما ان يميته شابا او يوقعه فى خدمة السلطان ، او يسكنه فى الرساتيق .))

كسى كه در دين خدا تقوا نداشته باشد، خداوند او را به سه خصلت مبتلا مى كند، يا او را جوانمرگ مى كند، يا او را در روستاها و دهكده ها ساكن مى كند و يا او را به خدمت سلطان و حاكم وقت مى گمارد.(187)

در روز قيامت از چهار چيز پرسش شود

عن على قال قال رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : لاتزول قدم عبد يوم القيامة ، حتى يسال عن اربع ، عن عمره فيها افناه ، و شبابه فيها ابلاه ، و عن ماله من اين اكتسبه و فيها انفقه ، و عن حبنا اهل البيت ،)) از علىعليه‌السلام نقل است كه رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: در روز قيامت هيچ بنده اى قدم بر ندارد تا از چهار چيز از او پرسش شود، عمر خود را در چه گذرانيده ، جوانى خود را صرف چه چيز نموده ، دارائى خود را از كجا آورده و در چه راه خرج كرده ، و دوستى ، خاندان را در دل داشته يا نه ؟(188)

تصوف ماده اش از سه حرف است ؟

(( قال علىعليه‌السلام : التصوف ثلاثة احرف : الصاد صبر و صدق و صفاء، و الواو: ود و ودود، وفاء و الفاء: فرد و فقر و فناء.(189) ))

حضرت علىعليه‌السلام فرمود: تصوف از سه حرف تشكيل شده است

1- صاد علامت صبر و شكيبائى ، صدق و راستى ، صفا و صميميت است

2- و او (و) نشانه ودوودودو وفاء است كه همان دوستى و محبت و وفاء باشد

3- فاء (ف ) علامت فرد و تنهائى ، فقر و ندارى ، فناء و نيستى است

مؤ لف گويد: كه تصوف از صوف بمعنى پشم گرفته شده است چونكه فقراء در آن زمان از لباس پشمين استفاده مى كردند كه ارزانتر از پنبه و ابريشم و لباسهاى تجملاتى بود و براى بدن هم زبر و خشن بود يعنى از همان پشم حيوانات اهلى براى خودشان لباسى ساده مى بافتند و مى پوشيدند لذا كم كم به درويشها و كسانى كه چنين لباسى بر تن داشته متصوفه اطلاق شد و به مسلك و مذهب آنان كه مذهب خاصى است تصوف گفته شد و آنها را متصوفه يا صوفى مى نامند كه گويند:

مائيم گليم و نمد و كهنه و كنجى

بر سر هوس جبه و دستار نداريم

معما به اسم اسفند

عجايب صنعتى ديدم در اين بر

يكى بوته بد او بالاش صدپر

هر آنكس نام او را زود گويد

غلام او شود پور سكندر

معما به اسم نمك

چيست آن دانه هاى بى بر و پوست

كه از او مى خورند دشمن و دوست

خواهى آنراشناسى اى دانا

او در آبست و آب دشمن اوست

معما به اسم شمع

آن چيست كه در هوا رود شعله او

هم سوختن و گريه بود پيشه او

از دور چو استخوان نمايد تن او

خواهى كه شود زنده بزن گردن او

معما به اسم چراغ لامپا

يك عجائب حوض ديدم آب روشن در ميان

مار سيمين خفته در آن مرغ زرين در دهان

آب قوت مار گردد مار باشد قوت مرغ

مار چون بى قوت باشد مرغ مى ماند بجان

معما به اسم ذرت

كم بها چيزكى بديدم من

پيرهن سبز كرده بود به تن

از سرش تا بپاى دانه نشان

دانه هاى زرين نورافشان

باشد افزون بفصل تابستان

ميكنندش كباب خرد و كلان

نام آن از سه حرف افزون نيست

زود پيدا كن و بگو او گه گاه

معما به اسم منقل

آن چيست كه باشد او بيجان

چهار پا دارد و دو گوش عيان

گه خوراكش بود ذغال سياه

كنج خانه بخوابد او گه گاه

آنچه كه قبل و پس از مرگ مسلمانى بايد بداند :

انسان از دو چيز بدش مى آيد

(( ان رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم قال : شيئان يكرههما ابن آدم ، الموت ، و الموت راحة المؤ من من الفتنة ، يكره قلة المال ، و قلة المال اقل للحساب.(190) ))

پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: دو چيز است كه انسان از آن بدش ‍ مى آيد و كراهت دارد (يكى ) مرگ است ، و حال آنكه مرگ راحتى مؤ من است از فتنه ، (و دومى ) كمى مال است در حاليكه كمى مال حسابش در قيامت كمتر است

زياد به فكر مرگ باشيد

(( قال رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : اكثروا من ذكر هادم اللذات ))

پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: زياد به ياد از بين برنده و نابود كننده لذتها و خوشيها باشيد.

ياد مرگ شما را به عمل وامى دارد

(( عن ابى بصير قال : قال لى الصادقعليه‌السلام : اما تحزن ؟ اما تهتم ؟ اما تاءلم قلت : بلى والله ، قال : فاذا كان ذلك منك فاذكر الموت و وحدتك فى قبرك ، و سيلان عينيك على خديك ، و تقطع او صالك ، و اكل الدود من لحمك ، و بلاك و انقطاعك عن الدنيا، فان ذلك يحثك على العمل و يردعك عن كثير من الحرص على الدنيا.(191) ))

ابوبصير گويد امام صادقعليه‌السلام به من فرمود آيا محزون و غمگين و دردمند نيستى ؟ عرض كردم ، چرا به خدا قسم ، امام صادق فرمود: هرگاه چنين باشى به ياد مرگ باش ، و به ياد تنهائى در قبر باش ، و به ياد گريه ات و ريختن اشگهايت بر گونه هايت باش ، و به ياد اين باش كه خويشان و اقوامت تو را رها مى كنند و به ياد اين باش كه كرمها (در قبر) از گوشت (بدنت ) خواهند خورد، و به ياد بلا و جدا شدنت از دنيا باش ‍ همه اينها تو را به عمل وامى دارد و ازبسيارى حرص بر دنيا تو را باز مى دارد.

وصيت از نظر قرآن

خداوند متعال در قرآن در سوره بقره آيه 179 درباره وصيت مى فرمايد:

(( كتب عليكم اذا حضر احدكم الموت ان ترك خيرا الوصية للو الدين و الاقربين بالمعروف حقا على المتقين .))

بر شما مقرر شد كه چون يكى از شما را مرگ فرا رسد، اگر مال و ثروتى از خود به جاى گذاشته ، براى پدر و مادر و خويشاوندان به اقتضاى عدالت كه شايسته پرهيزكاران است وصيت كند.

(( فمن بدله بعد ماسمعه فانما اثمه على الذين يبدلونه ان الله سميع عليم .))

و هر كسى بعد از اين كه وصيت را از (وصيت كننده ) شنيده باشد عوض ‍ كند و تغيير دهد گناه آن فقط به عهده كسى است كه (وصيت را) عوض ‍ كرد و تغيير داده و خدا شنوا و دانا است (و اگر ديگران نمى فهمند او كه بايد بداند مى داند)

(( فمن خاف من موص جنفا او اثما فاصلح بينهم فلااثم عليه ان الله غفور رحيم .))

و هر كسى بترسد كه از وصيت كننده خطا يا ناروائى سرزند و اصلاحشان دهد، گناهى مرتكب نشده ، خداوند بخشنده و مهربان است

وصيت از نظر روايات

(( قال رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : الوصية حق على كل مسلم ))

حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و سلم فرمود: وصيت بر هر مسلمانى حق است (و هر مسلمانى بايد وصيت كند) و نيز آن حضرت فرمود:

(( ماينبغى لامرء مسلم ان يبيت ليلة الا و وصيتة تحت راءسه .))

سزاوار نيست براين انسان مسلمان كه شبى را بيتوته كند، مگر اينكه (حتما) وصيتنامه اش (بايد) زير سرش باشد.(192)

و نيز آن حضرت فرمود:

(( من مات بغير وصية مات ميتة جاهلية .))

كسى كه بدون وصيت از دنيا برود به مرگ جاهليت مرده است(193)

كسى كه وصيت نكند گناهكار است

(( عن جعفر بن محمد، عن ابيهعليه‌السلام قال : من لم يوص عند موته لذوى قرابيه ممن لايرثه فقد ختم عمله بمهصية .))

امام باقرعليه‌السلام فرمود: كسى كه در هنگام مرگش (حتى ) براى خويشانى كه از او ارث نمى برند، وصيت نكند، عملش را به معصيت ختم مى كند.

ضمنا همين روايت بدون ((ممن لايرثه )) هم نقل شده كه در اين صورت معنايش اينگونه مى شود: كسى كه در هنگام مرگش براى خويشاوندانش وصيت نكند عملش را ختم به معصيت مى كند.

وصيت در مورد ديون و بدهى به مردم واجب است

(( قال اميرالمؤ منينعليه‌السلام : الوصية تمام مانقض من الزكاة ))

اميرالمؤ منين علىعليه‌السلام فرمود: وصيت جبران آن چيز است كه از زكات (و خمس و واجبات و خيرات ) ناقص و ناتمام مانده و (خلاصه وصيت جبران بدهكارى ها است ).(194)

كسى كه خوب وصيت نكند عقل او ناقص است

(( قال رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : من لم يحسن وصيته عند الموت كان نقضا فى مروته و عقله.(195) ))

حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: كسى كه در هنگام مرگ خوب وصيت نكند، عقل و مروتش ناقص است

در مراسم عزاى ميت باشتاب بايد شركت كرد

(( ان النبىصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم قال : اذا دعيتم الى العرسات فابطوا، فانها تذكر الدنيا و اذا دعيتم الى الجنائز فاسرعوا، فانها تذكر الاخرة(196)

پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و سلم فرمود: وقتى كه به مجالس ‍ عروسى دعوت شديد، تاءنى كنيد و شتاب نكنيد، زيرا اين مجالس ‍ انسان را به ياد دنيا مى اندازد و هنگامى كه به مراسم عزادارى ميت دعوت شديد، شتاب كنيد، چون انسان رابه ياد آخرت مى اندازد.

اين سطر جاده ها كه به صحرا نوشته اند

ياران رفته از قلم پانوشته اند

لوح مزارها همه سربسته نامه ها است

كز آخرت بمردم دنيا نوشته اند

وصيت بايد متضمن اين نكات باشد

1- معرفى خود از نظر دنيا براى آيندگان (يعنى نوشتن اسم و فاميل و مشخصات ).

2- محل دفن در صورت امكان و تهجيزات آن (يعنى نوشتن اينكه نحل دفن چه جائى باشد و غسل و كفن در كجا باشد.

3- انجام وظائف شب اول قبر از نماز (وحشت ) و خيرااست (كه در وصيت نامه اش بايد بنويسد).

4- وصيتنامه اش بايد متضمن تعيين مقدار نمازهاى فوت شده يا مشكوك و مافى الذمه واجب يا مستحب باشد.

5- براى روزه هاى فوت شده و مافى الذمه واجب يا مستحب بايد وصيت كند

6- حج خانه خدا در صورت استطاعت ، كه اگر حج به گردن اوست بايد در وصيتنامه مشخص كند.

7- اداء زكات و خمس و هر نوع صدقات واجب و مستحب را بايد در وصيتنامه اش متذكر شود.

8- رد مظالم است كه بايد مشخص كند چه قدر رد مظالم داده شود.

رد ظالم شامل ستمهاى مالى مى شود يعنى ستمهاى مالى كه احيانا از او به ديگران شده مانند برخورد به ديگرى كه اگر با ماشين به ديگرى زده و يا با وسيله اش به ماشين و موتور ديگرى زده و يا هر گونه اذيت و آزار و يا شكستن ظروف و غيره كه در دست ديگرى بوده و بدن او به آن جنس ‍ خورده و آن را شكسته است ، كه بايد براى هر كدام از اينها چيزى را حساب كند و به فقير بعنوان رد مظالم بپردازد.

مخفى نماند: كه اگر بداند به چه كسى چه مقدار بدهكار است ، رد مظالم به فقير دادن جبران آن را نمى كند، بلكه بايد بدهى خود را كه مشخص ‍ است به همان شخص كه مديون است بدهد، يا اگر طرف مرده است به ورثه اش بدهد، يا اگر هيچكس را ندارد كه به او بدهد آن وقت بايد به عنوان رد مظالم همان مقدار بدهى را به فقير دهد.

9- بايد در وصيت نامه اش كفارات و ديه برخوردها و تصادفات با اتومبيل و غيره و كفاره قتل هاى عمدى را مشخص نمايد البته اگر با اتومبيلى تصادف كرده و صاحبش را مى شناسد بايد برود و او را راضى كند، و در صورتيكه نشناسد بايد مقدارى به عنوان كفارات و ديه بپردازد و تعيين ثلث مال ، براى همين مصارف و خيرات است.(197)

احكام وصيت

وصيت آنسكه انسان سفارش كند بعد از مرگش برايش كارهائى انجام دهند، يا بگويد بعد از مرگش مقدارى از مال او ملك كسى باشد، يا براى اولاد خود و كسانى كه اختيار آنان با او است ، قيم و سرپرست معين كند و كسى را كه به او وصيت مى كنند، وصى مى گويند.

كسى كه نمى تواند حرف بزند، اگر به اشاره مقصود خود را بفهماند، براى هر كارى مى تواند وصيت كند.

كسى كه از روى عمد مثلا زخمى به خود زده ياسمى خورده است ، كه بواسطه آن ، يقين يا گمان به مردن او پيدا مى شود، اگر وصيت كند كه مقدارى از مال او را به مصرفى برسانند صحيح نيست

اگر انسان وصيت كند كه چيزى يا مالى به كسى بدهند، در صورتى آن كس چيز را مالك مى شود كه بعد از مردن وصيت كننده آن را قبول كند.

وقتى انسان نشانه هاى مرگ را در خود ديد، بايد فورا امانتهاى مردم را به صاحبانش برگرداند و بدهكارى هاى خود را به ديگران بپردازد.

كسى كه نشانه هاى مرگ را در خود مى بيند، اگر زكات و خمس و مظالم بدهكار است ، بايد فورا آنها را بپردازد و اگر نمى تواند بايد وصيت كند تا ورثه اش بپردازند.

و همچنين است اگر حج بر او واجب شده باشد و اگر نماز و روزه قضا دارد بايد وصيت كند كه از مال خود براى آنهااجير بگيرند، بلكه اگر مال نداشته باشد ولى احتمال بدهد كسى بدون آنكه چيزى بگيرد، آنها را انجام مى دهد باز هم واجب است وصيت نمايد، و اگر قضاى نماز و روزه او بر پسر بزرگترش واجب باشد، بايد به او اطلاع بدهد، يا وصيت كند، كه براى او بجا آورند.

كسى كه نشانه هاى مرگ را در خود مى بيند، اگر مالى پيش كسى دارد، يا در جائى پنهان كرده است ، كه ورثه نمى دانند، چنانچه بواسطه ندانستن ، حقشان از بين برود، بايد به آنان اطلاع دهد لازم نيست براى بچه هاى صغير خود قيم و سرپرست معين كند، ولى در صورتيكه بدون قيم مالشان ار بين مى رود يا خودشان ضايع مى شوند، بايد براى آنان قيم امينى معين نمايد.

براى خود خيرات بفرستيد

خداوند متعال در سوره مزمل آيه 20 مى فرمايد:

(( و ماتقدموا لانفسكم من خير تجدوه عندالله هو خيرا و اعظم اجرا و استغفروا الله ان الله غفور رحيم .))

و هر نيكى و خيراتى كه براى خود از پيش فرستيد آن را نزد خدا بيابيد و پاداش آن بهتر و بزرگتر است ، از خدا آمرزش بخواهيد، كه او آمرزنده و رحيم است

برگ عيشى بگور خويش فرست

كس نيارد زپس تو پيش فرست

در وسائل الشيعه جلد دوم صفحه 658 درباره پيش فرستادن خيرات از بعض ائمه نقل شده كه خداوند مى فرمايد:

(( ابن آدم ! تطولت عليك بثلاثة سترت عليك مالو يعلم به اهلك ما واروك و اوسعت عليك فاستقرضت منك فلم تقدم خيرا، وجعلت لك نظرة عند موتك فى ثلثك فلم تقدم خيرا.))

فرزند آدم ! بر تو سه چيز را انعام وتفضل كردم ، چيزهائى (عيبهائى ) را از تو پوشاندم كه اگر اهل و عيالت مى فهميدند نمى پوشانند، و به تو نعمت زيادى عطا كردم و بخشيدم و از تو خواستم كه به من قرض بدهى (به بندگان محتاج من قرض الحسنه بدهى ) و تو هيچ خيرى را پيش ‍ نفرستادى ، و (باز) براى تو در هنگام مرگت ، در ثلث مالت مهلت و فرصت دادم (كه خيراتى براى آخرت خودت به محتاجان بدهى ) و تو خيراتى نفرستادى

شش چيز پس از فوت مؤ من ثوابش به او ميرسد

(( و قالعليه‌السلام : ستة يلحقن المؤ من بعد وفاته : ولد، يستغفر له و مصحف يخلفه و غرس يغرسه ، و بئر يحفرها، و صدقة يجريها، و سنة يوخذ بها من بعده .))

علىعليه‌السلام فرمود: شش چيز پس از وفات مؤ من (پيوسته ثوابش ) به او مى رسد:

1- فرزندى (كه از خود باقى گذارد) تا براى او استفاده كند.

2- كتابى (بنويسد) كه بعد از او بماند (و ديگران از آن استفاده كنند)

3- درختى بكارد (كه ديگران از ثمراه اش بهرمند شوند).

4- چاهى حفر كند (كه ديگران از آبش استفاده نمايند).

5- صدقه جاريه (مانند ساختن مسجد و مدرسه و پل عبور...).

6- سنت و كارخوبى كه پس از او بماند (و ديگران ) به آن عمل كنند.

احكام محتضر

مسلمانى را كه محتضر و در حال جان دادن است چه مرد باشد يا زن ، بزرگ باشد يا كوچك ، بايد به پشت بخوابانند، به طورى كه كف پاهايش ‍ به طرف قبله باشد و اگر خواباندن او كاملا به اين طور ممكن نيست تا اندازه اى كه ممكن است ، بايد به اين دستور عمل كنند و چنانچه خواباندن او به هيچ نحو ممكن نباشد بايد او را روبه قبله بنشانند و اگر آن هم نمى شود بايد او را به پهلوى راست يا به پهلوى چپ روبه قبله بخوابانند.

احكام محتضر غسل واجب و حنوط ميت

و مستحب است بالاى سر محتضر سوره يس و الصافات و احزاب وآية الكرسى و...بخوانند و عهدنامه اى براى ميت آماده نمايند و آن عهدنامه را بپيچند و مهر ميت و شهود راپاى آن بزنند و با جريدتين (يعنى دو چوب تر و تازه درخت بيد) طرف راست ميت بگذارند و لازم است وقتى كه فرد در حالت احتضار و جان دادن است او را طورىبخوابانند كه پاهايش رو به قبله باشد و سوره يس و دعاهائى را كه وارد شده استبالاى سر او بخوانند همانگونه كه در مفاتيح ذكر شده است و چون فرد از دنيا رحلتكرد چشمانش را ببندند و دستها و پاهاى او را بكشند تا صاف شود و دهانش را ببندند

و در نزد ميت فرد جنب و زن حائض حاضر نشود.

و كفن واجب ميت سه پارچه است يكى لنگ دوم پيراهن و سوم پارچه سرتاسرى كه همه بدن ميت را بپوشاند، و مستحب است كه يك پارچه يمنى كه به آن برد يمنى گويند به كفن اضافه كنند و عمامه هم براى ميت مستحب است همچنين يك پارچه پنبه اى تهيه كنند و به رانهاى ميت بپچند و بعد از آن مقدارى كافور كه آتش به آن نرسيده باشد تهيه كنند و بر كفنها شهادتين و شهادت به امامت هر يك از ائمه را كه در كتب دعا موجود است بنديسند.

اما غسل ميت : غسل واجب ميت سه غسل است كه واجب است ميت را سه غسل به شرح زير بدهند

اول با آب سدر دوم با آب كافور و سوم با آب خالص غسل دهند و طريقه غسل مانند غسل جنابت و غسل هاى ديگر است و سدر و كافور به اندازه اى نباشد كه آب را مضاف كند و كم هم نباشد كه به آن آب خالص ‍ گويند و

قبل از غسل دادن لازم است كه بدن ميت تميز شسته شود و بعد از تميز شدن به صورت غسل ترتيبى اول سر و گردن ، بعد طرف راست ، بعد طرف چپ را غسل دهند.

بعد واجب است كه بدن ميت را حنوط كنند يعنى به پيشانى و كف دستها و سرزانوها و سر دو انگشت بزرگ پاهاى او كافور بمالند كه مجموعا هفت موضع از بدن را كه در هنگام سجده واجب است به زمين گذاشته شود بايد حنوط كنند و مستحب است قدرى تربت سيدالشهداء عليه‌السلام را با كافور مخلوط كنند و نبايد آن تربت به جاهائى كه بى حرمتى مى شود ماليده شود فقط بر جاهائى مثل دستها، سر و سينه بمالند.

بعد نوبت به نماز ميت مى رسد خواندن نماز ميت واجب است حتى اگر بچه باشد و شش سالش تمام شده باشد و بايد اين نماز بعد از غسل و حنوط و كفن كردن خوانده شود و لازم نيست كه نماز با وضو خوانده شود بلكه نماز ميت بدون وضو هم اشكال ندارد گرچه با وضو بهتر است و اگر لباسش پاك نباشد يا حائض و جنب باشد مى تواند نماز ميت بخواند و صحيح است

نماز ميت

نماز ميت پنج تكبير دارد، و مختصر آن به شرح زير است :

(( 1- الله اكبر: اشهدان لااله الاالله و ان محمدا رسول الله

2- الله اكبر: اللهم صل على محمد و آل محمد.

3- الله اكبر: اللهم اغفر للمؤ منين و المؤ منات

4- الله اكبر: اللهم اغفر لهذالميت (اگر ميت زن است بگويند لهذه الميت ).))

5- الله اكبر: و نماز ميت تمام مى شود البته اگر جزئيات و تمام مستحبات را بخواهيد بدانيد به مفاتيح و رساله هاى عمليه رجوع كنيد.

نماز وحشت

مستحب است وقتى ميت را به خاك مى سپارند در شب آن دو ركعت نماز وحشت براى او بخوانند كه ترس و وحشت تنهائى و ظلمت و سئوال و جواب الهى از او برداشته شود، نماز وحشت دو ركعت است در ركعت اول بعد از حمد يك مرتبه آية الكرسى و در ركعت دوم بعد از حمد ده مرتبهاناانزلناه فى اليلة القدر را بخواند و بعد از سلام نماز بگويد(( اللهم صل على محمد و آل محمد وابعث ثوابها الى )) قبر فلان و به جاى فلان اسم ميت را بگويد يعنى خداوندا بر محمد و آل او درود فرست و ثواب اين نماز را به روح ان مرحوم برسان

نقل چند روايت در ترغيب و تشويق به استخاره

(( عن الصادقعليه‌السلام : قال يقول الله عزوجل من شقآء عبدى ان يعمل الاعمال و لا يستخيربى .))

امام صادقعليه‌السلام فرمود: خداى عزوجل مى فرمايد: از شقاوت و بدبختى بنده من اينست كه كارها را بدون استخاره انجام مى دهد يعنى از من مشورت و طلب خير نمى كند.

(( عن الصادقعليه‌السلام : من دخل فى امر بغير استخارة ثم ابتلى لم يوجر.))

از امام صادقعليه‌السلام نقل شده كه فرمود: كسى كه در كارى بدون استخاره وارد شود و گرفتار شود، اجر و پاداشى نخواهد داشت

(( عن الصادق عليه‌السلام : قال : ما ابالى اذا استخرت الله تعالى على اى طرفى وقعت ، وكان ابى يعلمنى الاستخارة كما يعلمنى السورة من القران .))

و باز از امام صادقعليه‌السلام روايت شده فرمود: پس از استخاره و مشورت با خدا باكى ندارم كه به چه طرفى از دو طرف خير و شر واقع شوم و بيفتم ، و پدر من پيوسته به من استخاره ياد مى داد همانطور كه سوره (هاى ) قرآن را به من تعليم مى داد و مى آموخت(198)

استخاره

استخاره مشهور بر سه قسم است ، استخاره ذات الرقاع و استخاره با قرآن و استخاره با تسبيح ، البته اقسام ديگرى هم گفته اند ولى همين سه قسم معروف است و ذات الرقاع چون كمى دشوار است ما اكتفا مى كنيم به استخاره با قرآن و تسبيح و مشهور آن را از كتب معتبر مى نويسيم

تفاءل به قرآن يا استخاره قرآنى

در تفاءل به كتاب خدا سه مرتبه قل هو الله احد بخوان و سه مرتبه صلوات بفرست بعد بگو، (( اللهم انى تفالت بكتابك و توكلت عليك ، فارنى من كتابك ما هو المكتوم من سرك ، المكنون فى غيبك )) پس قرآن را باز كن و عمل كن به آنچه در سطر اول راست است و اين استخاره از طرق اهل سنت از پيغمبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل شده است(199)

استخاره به قرآن نقل از امام صادق

علامه حلى (ره ) از امام صادقعليه‌السلام نقل كرده كه فرمود: هر كسى بخواهد با قرآن مجيد استخاره كند بعد از بسم الله الرحمن الرحيم اين دعا را بخواند: (( اللهم ان كان فى قضائك و قدرك ان تمن على شيعة ال محمد بفرج وليك و حجيك على خلقك ، فاخرج لنا اية من كتابك نستدل بها على ذلك ، )) بعد قرآن كريم را باز كند و شش ورق از طرف چپ بشمارد و از ورق هفتم شش سطر (خط) بشمارد در سطر ششم نظر نمايد و مقصود را استخراج كند.(200)

استخاره براى زن گرفتن

شخصى كه قصد ازدواج داشت رفت پيش علامه مجلسى و گفت براى من استخاره اى بكن ، علامه مجلسى براى او استخاره كرد و گفت بسيار خوب است آن فرد رفت و بعد از مدتى آمد پيش علامه و گفت اين چه استخاره اى بود براى من كردى علامه سئوال كرد مگر چه شده است آن شخص گفت شما براى من استخاره كرديد و گفتيد كه استخاره خوب آمده و من رفتم آن همسر مورد نظر را گرفتم اگر چه زن خوب و زيبائى است

اما هر شب كه مى خوابد در جاى خودش ادارا مى كند گرفتار شب ادرارى است علامه گفت اشكال از تو است كه به من نگفتى استخاره را براى چه مى خواهى چون وقتى من استخاره كردم اين آيه شريفه آمد(( جنات تجرى من تحتها الانهار ) ) (يعنى باغهائى كه از زيرش ‍ نهرها جارى است )

اگر به من مى گفتى كه براى زن گرفتن است به تو مى گفتم كه از زيرش آب جارى مى شود.

لطيفه

و يا گويند شخصى كه قصد ازدواج داشت ، براى انتخاب همسر مورد نظر خود به پيش يكى از علماء رفت و از او استخاره خواست ، او هم قرآن را باز نمود، اين آيه آمد: (( جنات تجرى من تحتها الانهار )) (يعنى باغهاى ((زيبائى ))است كه از زيرش نهرها جارى است ) آن عالم به او گفت : اينكه مى خواهى با او ازدواج كنى بسيار زيبا و خوشگل است ولى شبها در رختخوابش ادرار مى كند، بعد آن شخص با او ازدواج كرد و قضيه درست در آمد.

لطيفه : استخاره براى قرض گرفتن

نگارنده نمونه يك استخاره را كه براى خودم پيش عرض مى كنم

در سال 1348 شمسى به خاطر مشكلات مالى تصميم گرفتم بروم پيش آية الله قدوسى و از ايشان مقدارى پول قرض بگيرم و چون مردد بودم پيش خودم گفتم به ايشان مى گويم استخاره كن اگر خوب آمد آن موقع از ايشان پول قرض مى گيرم لذا به آقاى قدوسى گفتم استخاره اى كرد و گفت آقاى احمديان شما به غير خدا اتكا نموده ايد من هم خجالت زده از خدمت ايشان خدا حافظى كرده و بيرون آمدم

طريقه ديگرى براى استخاره با قرآن

ابن فهد در موجز ذكر نموده است كه بعد از طلب خير كردن از خدا قرآن بگشايد و آيه اول صفحه راست را ملاحظه كند اگر آيه رحمتى يا امر بخيرى باشد خوب است و اگر آيه مذكور در مورد عذاب و عقاب يا خشم و غضب الهى باشد بد است و اگر آيه داراى دو جهت و مشتبه باشد متوسط است.(201)

استخاره با تسبيح

اين استخاره منسوب به امام زمان روحى له الفداء است شيخ بهائى عليه الرحمة فرموده است كه استخاره با تسبيح را از مشايخ و بزرگان علماء دست به دست دارم تا مى رسد به حضرت حجة بن الحسن عجل الله فرجه الشريف كه : سه مرتبه صلوات بر محمد و آل محمد بفرست و با توجه يك قبضه تسبيح را بگيرد و دو دو بشمارد اگر دو ماند استخاره بد است و اگر يك دانه ماند خوب است(202)

استخاره با تسبيح به نقل از امام زمان

اول سوره حمد را بخوان بعد انا انزلنا را و بعد صلوات بر محمد و آل بفرست ، سپس دعاى استخاره را بخوان (مانند دعاى (( يا من يعلم اهد من لايعلم يا استخيرالله خيرة فى العافية ) )) و بعد قبضه اى از تسبيح را بگير و آن را هشت دانه هشت دانه بشمار و اگر يكى ماند خوب و نيك است و اگر دو تا ماند بد است و اگر سه تا ماند ميانه است و اگر چهار تا ماند بد است و اگر پنج تا ماند خوب است ولى با رنج و سختى و اگر شش تا ماند خوب است بايد عجله كند و اگر هفت تا ماند رنج و ملامت دارد و بد است و اگر هشت ماند بد است(203)