اعتقاد به معاد و موانع گسترش آن - قسمت دوم
3 - زنده نگهداشتن «ياد مرگ» در جامعه
يکى از روش هاى بسيار مؤثر در گسترش اعتقاد به معاد، زنده نگه داشتن «ياد مرگ» در جامعه است . پذيرش اين پديده طبيعى و قبول حتمى بودن مرگ قبل از فرا رسيدن آن، زمينه را براى پذيرش تعاليم آسمانى و زندگى در راستاى اهداف و برنامه هاى دينى آماده مى سازد . به همين دليل، در آيات و روايات به زنده نگه داشتن ياد مرگ و اثرات سازنده و تعالى بخش آن تاکيد فراوان شده و احاديثى همانند «اکثروا ذکر الموت» و «استعدوا بالموت» احاديث فراوان و متواترى در اين زمينه وارد شده است . (1)تاکيد بر قابل دسترس بودن قبرستان مسلمين و پيش بينى اجر اخروى براى زيارت اهل قبور، محترم بودن جنازه مسلمين و اصرار بر کفن و دفن مناسب، تشييع جنازه و اذکار مربوط به آنها، برپايى مراسم ويژه و برگزارى مجالس تذکار، وعده ثواب هاى فراوان اخروى براى آنها، همه و همه در اين راستا قابل توجيه و تفسير مى باشد که «ياد مرگ» و موقت بودن زندگى دنيوى و پايدارى زندگى اخروى بايد در جامعه زنده باشد و به صورت مشهود و ملموس ارائه شود . خوشبختانه در دو دهه گذشته، نمود عينى و بارز اين تحول آفرينى را در تشييع جنازه مطهر شهداى گران قدر انقلاب اسلامى شاهد بوده ايم که پيکر مقدس آن «زندگان جاويد» نيز طراوت و شادابى خاصى در زندگى «مردگان زنده» به وجود مى آورده است و عطر روح بخش پويايى و تعالى را در فضاى جامعه مى پراکنده است .
نکته قابل تامل آن است که زندگى براساس فرهنگ غرب مى تواند اين اثر بخشى را از پديده «مرگ» و آثار مترقب بر آن بگيرد . چنان که در شهرهاى بزرگ و در زندگى آپارتمان نشينى و شهر نشينى مواردى از آن، هر چند اندک اما قابل توجه، به چشم مى خورد که قبرستان ها به دلايل قابل قبول يا غير قابل قبول از شهر دور شده اند و مردگان نيز با سفارش تلفنى به خاک سپرده مى شوند! زنده بودن ياد مرگ، اشتياق به زندگى اخروى را ايجاد مى کند و اين اشتياق زمينه رشد فضايل اخلاقى و دورى از رذايل نفسانى را موجب مى شود . قرآن کريم با نداى «فتمنوا الموت ان کنتم صادقين» (2) مؤمنان واقعى را از غير مؤمنان با ملاک اشتياق به مرگ تمييز مى دهد و حضرت على (ع) با فرياد «والله لابن ابى طالب آنس بالموت من الطفل بثدى امه» (3) رمز خداجويى و کمال يابى خويش را تبيين مى کند .
امام صادق - عليه السلام - در اثرهاى زنده نگه داشتن «يادمرگ» مى فرمايد:
«ذکرالموت يميت الشهوات و يقلع منابت الغفلة و يقوى القلب بمواعدالله و يرق الطبع و يکسر اعلام الهدى و يطفى ء فارالحرص و يحقر الدنيا; (4) ياد مرگ شهوت ها را مى ميراند و ريشه هاى غفلت را از بين مى برد و قلب انسان را با وعده هاى الهى محکم مى گرداند و روحيه انسان را رقيق و لطيف مى سازد و نشانه هاى هوا و هوس را مى شکند و آتش حرص را خاموش و دنيا را در چشم انسان کوچک مى سازد .»
پيامبر اکرم (ص) در تاثير تشييع جنازه بر ياد مرگ و اعتقاد به آخرت فرمودند:
«واتبعوا الجنائز تذکرکم الآخرة; (5) مردگان را تشييع نماييد که اين امر شما را به ياد آخرت مى اندازد .»
با عنايت به نکات فوق، ضرورت دارد با برنامه ريزى دقيق نسبت به زنده نگه داشتن «ياد مرگ» در جامعه اقدام شود . نزديک و سهل الوصول کردن قبرستان ها، زنده داشتن ياد شهدا و بزرگان با استفاده از برنامه هاى هنرى و فرهنگى، استفاده از نمودها و سمبل هاى هشدار دهنده و آموزنده در معمارى شهرى، تسهيل و آموزنده نمودن برگزارى مراسم کفن و دفن و تشييع جنازه و مجالس يادبود متوفيان، جلوگيرى از انتشار و پخش برنامه هاى لغو و لهو و لعب در رسانه هاى گروهى و ارتباط جمعى، آموزش دقيق و کارشناسانه اثرهاى ياد مرگ به جوانان و نوجوانان، تبليغ شوق انگيز و نشاط آور ياد مرگ در مجالس و محافل فرهنگى و تبليغى و . . . از جمله راه کارهايى است که در صورت اجراى دقيق، به دست معتقدان واقعى به قيامت و زندگى اخروى مى تواند آثار مطلوبى در جامعه بر جاى گذارد .
4 - پالايش فرد و جامعه از وسوسه هاى شيطانى
فرد آلوده به گناه و اسير هواهاى نفسانى نمى تواند اعتقاد به معاد را در خود رشد دهد و جامعه مبتلا به وسوسه هاى شيطانى نمى تواند بستر مناسب براى تعميق باورهاى دينى و ايمان به قيامت باشد . پس بايد نسبت به تهذيب فرد و پالايش جامعه از گناه و فساد اقدام نمود .بهترين زمان براى تهذيب و تزکيه افراد، سنين کودکى و نوجوانى است، زيرا کودکان و نوجوانان در مناسب ترين دوران يادگيرى قرار دارند و تلاش براى تربيت و تهذيب آنان همانند حکاکى بر روى سنگ است که پايدار و ماندگار خواهد بود; العلم فى الصغر کالنقش فى الحجر . آموزش و پرورش پويا و موفق مى تواند زمينه تربيت انسان هاى دين باور و معتقد به قيامت را فراهم آورد . لذا سرمايه گذارى در اين نهاد اجتماعى و به کارگيرى نيروهاى توانمند و مجرب در آن، زمينه ساز تربيت انسان هاى مطلوب خواهد بود .
در پالايش و پيرايش جامعه از آلودگى ها و کژى ها فعاليت هاى تبليغى و هنرى نقش مؤثر و سازنده دارد . نکته قابل تامل در اين زمينه آن است که: هر چند در اصلاح جامعه، اصالت با ايجاد «مصونيت» است و بايد با فعاليت هاى آموزشى و تربيتى صحيح، افراد جامعه را در برابر گناهان و وسوسه هاى شيطانى مصون ساخت، ليکن ايجاد «محدوديت» براى سالم سازى جامعه ضرورى و اجتناب ناپذير است . اگر در جامعه اى فيلم هاى ضد اخلاقى به راحتى رد و بدل شود، مجلات و عکس هاى مبتذل و نامناسب توليد و توزيع شود، رمان هاى سکولاريستى به سهولت منتشر گردد، مواد مخدر به راحتى مبادله شود و . . . آسيب پذيرى شدت خواهد يافت و تربيت دينى به سختى گسترش مى يابد . به همين دليل، مولاى متقيان حضرت على (ع)، الگوى حاکمان اسلامى، براى تحکيم حکومت دينى در يک دست «نهج البلاغه» و در دست ديگر «ذوالفقار» داشت تا با گسترش «مصونيت» و ايجاد «محدوديت» زمينه را براى رشد باورهاى دينى و اعتقاد به قيامت فراهم آورد .
5 - تبيين دقيق زهد و آخرت گرايى و توسعه اقتصادى از ديدگاه اسلام
همان گونه که در جزء دوم بخش موانع گذشت، عدم پاسخ گويى روشن و جامع به سؤالات مطروحه در زمينه دنياپرستى، دنيا خواهى، آخرت گرايى، مال اندوزى، توسعه اقتصادى، عدالت اجتماعى و . . . از ديدگاه مکتب توحيد، سبب مى شود افراد جامعه پاسخ خويش را در مکاتب اقتصادى رايج جستجو کنند که اين مکاتب نيز بر اساس انديشه هاى اومانيستى و سکولاريستى، انسان را «اين دنيايي» مى دانند و ميل به آخرت و آخرت گرايى را در او ضعيف و نابود مى سازند . از مجموعه آيات و روايات مى توان نکات زير را در زمينه نگرش اسلام به دنيا و آخرت و روابط بين آنها برداشت نمود: (6)در انديشه اسلامى، دنيا و آخرت دو امر جدا از هم و رو در روى يکديگر نيستند، بلکه هر يک مرحله اى از مراحل هستى محسوب مى شوند .
ارتباط اين دو جهان; همانند ارتباط ظاهر و باطن شى ء واحد است که با عبور موفقيت آميز از دنيا مى توان به سعادت اخروى ست يافت . رسول اکرم (ص) مى فرمايد: «الدنيا مزرعة الآخرة .» و امام على (ع) فرمودند: «الدنيا دار مجاز لا دار قرار فخذوا من ممرکم لمقرکم .» (7)
رهبانيت و اعراض از دنيا با جهان بينى و فلسفه خوش بينانه اسلام درباره هستى ناسازگار است و اين نوع آخرت گرايى انحرافى در بينش اسلامى مطرود است . پيامبر اکرم (ص) صريحا فرمودند: «لا رهبانية فى الاسلام .» (8) در نتيجه، کاهلى، تنبلى، سربار ديگران بودن، در تهيدستى خودساخته فرو رفتن در اين مکتب مذموم است .
زهد اسلامى بيانگر انتخاب زندگى ساده و بى تکلف و پرهيز از تجمل و لذت گرايى است . زاهد واقعى سعى مى کند ملاک ها و ارزش هاى آن جهانى را وارد زندگى اين جهانى کند و مسؤوليت هاى اجتماعى را به نحو مطلوب انجام دهد .
تضاد دنيا و آخرت و دشمنى آنها با يکديگر و به منزله مشرق و مغرب بودن آنها نسبت به هم (9) همه مربوط به جهان دل و ضمير انسان و دلبستگى ها و وابستگى هاست . به بيان ديگر، دنياپرستى و ماده گرايى و در اسارت وابستگى و علائق دنيوى بودن قبيح و مذموم است; «حب الدنيا راس کل خطيئة .»
توسعه در انديشه دينى منحصر در بعد اقتصادى نيست، بلکه شامل تمام ابعاد زندگى فردى و اجتماعى مى شود . در نتيجه، جامعه اسلامى بايد نسبت به بهره ورى مطلوب از مواهب الهى و دستيابى به توسعه همه جانبه تلاش نمايد . و فقر و تهيدستى را از بين ببرد .
آبادانى و سازندگى جامعه بايد در راستاى تحقق اهداف اجتماعى اسلام که همان برقرارى عدالت و قسط اجتماعى است، ساماندهى شود که هدف ارسال پيامبر الهى نيز دستيابى به قسط و عدالت اجتماعى است; «لقد ارسلنا رسلنا بالبينات و انزلنا معهم الکتاب والميزان ليقوم الناس بالقسط .» (10)
با عنايت به نکات فوق، مى توان نتيجه گرفت که در مکتب حيات بخش اسلام، انسان ها موظف اند با کار و تلاش، زمينه سازندگى دنيا و آخرت خود را فراهم آورند، ليکن وابسته و اسير علايق دنيوى نباشند . دنيا را معبر و خانه موقت زندگى براى دستيابى موفق به آخرت و سراى جاويدان بدانند . هر مسلمان وظيفه دارد با تمام توان کار کند و از راه حلال سرمايه و ثروت به دست آورد، ليکن وابسته به ثروت خود نباشد و تمام مال و ثروت را براى خود و خانواده خود نخواهد، بلکه با مال خود آخرت خويش را آباد سازد .
چنان که امام مجتبى (ع) در وصاياى خود مى فرمايند: «کن لدنياک کانک تعيش ابدا و کن لآخرتک کانک تموت غدا .» (11)
هم چنين امام کاظم (ع) در سفينة البحار به نقل از تحف العقول مى فرمايند:
«ليس منا من ترک دنياه لدينه او ترک دينه لدنياه .» (12)
بنابراين، اگر کليه مراکز و نهادهاى تبليغى و فرهنگى تلاش نمايند تا تصويرى منطبق بر برداشت هاى فوق از دنيا و آخرت و رابطه بين آنها در جامعه ارائه نمايند، اين ذهنيت ضمن ايجاد پويايى و تحرک و سازندگى، از غفلت نسبت به آخرت و معاد جلوگيرى مى کند و ياد مرگ را زنده نگه مى دارد . علاوه بر اين، اگر کليه فعاليت هاى اقتصادى و اجتماعى و قانونمندى ها و ساماندهى ها بر اساس برداشت هاى مزبور صورت پذيرد، زمينه ايجاد فقر و تهيدستى و يا استغنا و ثروت اندوزى در افکار فردى و جمعى از بين مى رود .
اين برداشت از پيدايش فاصله طبقاتى و جنگ فقر و غنا در جامعه جلوگيرى مى کند و بستر اجتماعى را براى اجراى احکام الهى و رويش شکوفه هاى دين باورى مستعد مى سازد . در غير اين صورت، تقويت معرفت دينى و روحيه آخرت گرايى با سختى مواجه خواهد شد که امام على (ع) آن شهيد عدل و عدالت فرموده اند: «العدل حياة الاحکام .» (13)
اين گونه برداشت ها که به صورت پراکنده در کتب متعدد وجود دارد، بايد به دست دين شناسان آشنا با دنيا و صاحب نظران دين باور به صورت يک «نظام فکرى و علمي» تدوين و عرضه شود و سرلوحه کليه برنامه ريزى ها و سياست گذارى ها قرار گيرد تا برنامه هاى توسعه و برنامه هاى آينده نگر (مانند برنامه 1400 و يا برنامه فقرزدايي) مبتنى بر اين نظام فکرى تدوين و اجرا شوند .
--------------------------------------------
پى نوشت ها :
1) ر . ک : ميزان الحکمة، باب الموت 499، اجل 4، برزخ 35; بحارالانوار ج 6 و 81 .
2) بقره (2) آيه 94 و سوره جمعه (62) آيه 6 و 7 . پس تمناى مرگ کنيد اگر راست مى گوييد .
3) محمد عبده، نهج البلاغه، ص 41، خطبه 5 . به خدا قسم فرزند ابى طالب به مرگ مانوس تر است از فرزند به شير مادر .
4) بحارالانوار، ج 6، ص 133; ميزان الحکمه، ج 9، ص 245 .
5) نهج الفصاحه، کلام 1993 .
6) در تدوين برداشت هاى مذکور، از کتب شهيد مرتضى مطهرى به ويژه مقدمه اى بر جهان بينى اسلامى و سيرى در نهج البلاغه استفاده فراوان شده است .
7) نهج البلاغه، خطبه 201 . دنيا خانه موقت است، نه خانه اصلى . پس از خانه موقت براى قرارگاه دائمى خويش توشه برگيريد .
8) بحارالانوار، ج 15، جزء اخلاق، باب 14 .
9) نهج البلاغه، حکمت 103 .
10) سوره حديد (57)، آيه 24 . ما پيامبران را با دلايل روشن فرستاديم و کتاب و ميزان به ايشان داديم تا مردم به قسط قيام کنند .
11) وسائل الشيعه، ج 2، ص 535 . و براى دنيايت چنان باش که گويى جاويدان خواهى ماند و براى آخرت چنان باش که گويى فردا مى ميرى .
12) از ما نيست آن کس که دنياى خويش را به بهانه دين و يا دين خويش را براى دنيا رها کند .
13) غرر الحکم، ج 1، ح 440 . عدل، حيات احکام الهى است .