عدالت باورى
اشاره:
اين نوشتار آثار و ره آوردهاى اعتقاد به عدالت را از ابعاد فردى و اجتماعى بررسى مى کند و در هر کدام از اين ابعاد نيز هم بعد معنوى و هم ظاهرى مورد توجه قرار گرفته است. برخى از ره آوردهاى مورد بحث در اين مقوله عبارتند از: 1ـ اميد 2ـ شناخت امام 3ـ تبرى از حکومت هاى جور 4ـ ايجاد انقلاب ها و نهضت ها 5ـ ايجاد عدالت نسبى در جامعه 6 ـ تابيدن الطاف الهى بر جامعه و...
باور به عدالت گسترى منجى مصلحى که عدل و قسط را در عرصه هاى اقتصادى [1]، قضايى [2] و... در سراسر کره خاکى مى گستراند از همان آغاز اسلام در اعماق وجودى مسلمانان نفوذ نموده است و رواياتى که از پيامبر(ع) و امامان معصوم: در اين زمينه رسيده است در حد تواتر هستند.
در معناى عدل آمده است: «عدل آن است که هر چيزى را در جاى خود قرار مى دهد» [3]
شهيد مطهرى در معناى آن مى گويد:
عدالت عبارت است از اين که آن: استحقاق و حقى که هر بشرى به موجب خلقت خودش و به موجب کار و فعاليتش به دست آورده است به او داده شود و نقطه مقابل آن ظلم است که آنچه را که فرد استحقاق دارد به او ندهند و از او بگيرند. [4]
بديهى است که باور به چنين عدالتى فطرى است.
شهيد مطهرى مى گويد:
اعتقاد به عدالت فطرى است؛ چنانچه کسى به مرحله کمال برسد و خوب تربيت شود، واقعاً عدالت خواه مى شود و عدالت جمع را بر منفعت خويش ترجيح مى دهد. [5]
گفتنى است اعتقاد به فرارسيدن زمانى که عدالت در سراسر هستى گسترش مى يابد نيز يک امر فطرى است که مهم ترين دليل بر آن، عموميت و همگانى بودن آن است.
مسيحيان [6]، يهوديان [7]، زرتشتيان [8]، هندوان [9] و مسلمانان [10] و ديگر اديان بر اين باورند که اين کره خاکى زمانى پر از عدل و داد خواهد شد.
بى ترديد چنين باورى دست آوردهاى ارزشمند و ثمرات متعددى به ارمغان خواهد آورد که از جمله آن ها ره آوردهاى فردى و جامعه شناختى است که در ذيل به برخى از آن ها اشاره
مى شود:
ره آورد فردى
1ـ شناخت امامامام صادق(ع) مى فرمايد:
اى يحيى کسى که شب را به گونه اى بگذراند که در آن، امام زمانش را نشناسد، بر مرگ جاهليت مرده است. [11]
با توجه به نقشى که امامت در حفظ نظام و کمال بشر و سير او به سوى خدا و اجراى احکام خدا دارد و با توجه به اين که اطاعت امر امام شرعاً و عقلاً واجب است، در وجوب معرفت امام نيز بر حسب حکم عقل و شرع، جاى هيچ گونه ترديد و شبهه اى نيست؛ زيرا هم مقدمه و اطاعت است که واجب است و بدون وجوب هم اطاعت و نصب امام بيهوده است و هم بر حسب آنچه در بعض روايات استفاده مى شود، بالخصوص نيز واجب است. [12]
گفتنى است شناخت امام زمان با دو امر حاصل مى شود:
1ـ شناخت امام به نام و نسب
2ـ شناخت صفات و ويژگى هاى او [13]
بنابراين حق شناخت امام آن است که تمامى ابعاد زندگى و صفات و ويژگى هاى آن شخصيت رهايى بخش از جمله سيره عملى اجراى عدالت آن حضرت مورد کنکاش قرار گيرد و اين شناخت از اهم واجبات است [14]. با باور به عدالت گسترى و سيره حکومتى و عمل امام زمان (عج) در عصر ظهور، شخصيت حقيقى اين شجره طوبي، آن طور که شايسته است، شناخته مى شود؛ چرا که دادورزى حضرت حجت(عج) بخشى از زندگى ايشان بوده و همان گونه که شناخت حسب و نسب، زمان ولادت و ويژگى هاى فردى آن حضرت ضرورى به نظر مى رسد، شناخت ابعاد اجتماعى و سيره عملى آن بزرگوار در اداره حکومت و اجراى احکام و حدود الهى و برقرارى عدل و داد ضرورى تر است.
2ـ محبت و عشق به حضرت
«...قل لااسئلکم عليه اجرًا اِلا المودة فى القربي...«[15]
«بگو جز مودت به نزديکان، از شما مردمان اجر و مزدى نمى خواهم».
عشق و محبت صميمانه به اهل بيت: يک ضرورت است و «دوستى ايشان بخشى از ايمان و شرط قبولى ايمان است». [16]
اما اين عاطفه ارزشمند قابل پرورش بوده و همين موجب ازدياد صفاى دل به اهل بيت مى شود و مى توان آن را شدت بخشيد؛ به اين صورت که باور داشته باشيم اين محبت ها يک جانبه نيست. [17] جذبه محبت و عشق امام، جاذب دل هاى پريشان مؤمنان و جمع کننده قلوب پراکنده شيعيان است.
عشق از معشوق اول سرزند تا به عاشق جلوه اى ديگر کند. [18]
آري، باور به دادورزى عاشقانه آن حضرت [19] و دل سوختگى و محبت ايشان به خلق در برقرارى حرکت عظيم عدالت گسترى در جهان ما و نگرش حق طلبانه ايشان به اين کره خاکي، به گونه اى تکويني، محبت و عشق به حضرت را در دل هاى عاشقان شدت مى بخشد و باور به غلبه رحمت حضرت بر غضبشان در حکومت عدل و ستاندن حق مظلومان از ظالمان و گردن کشان سبب مى گردد مؤمنين نيز در قبال نگرانى ها و باور به دغدغه هاى آن امام در ستم هاى روا داده شده به بشريت و مظلومين و تلاش ايشان براى رهايى آنان از دست ستمگران پيوند معنوى و عشق خود را با حضرت افزون و محکم تر کرده و سرود دلدادگى براى آن حضرت را سر دهند که اين عشق و محبت ها در قالب دعاها و زيارتنامه ها تبلور مى يابد. [20]
به ديگر سخن، اول محبوب است که از محبت خويش ياد مى کند و اين ياد در قلب محب جلوه گر شده، او را به ياد محبوب مى اندازد و اين ماييم که بايد به شراره عشق و جذبه محبت او لبيک گوييم. [21]
3ـ اميد به آينده
نور اميد همواره درون جان بشر را روشن داشته و او را در برابر حوادث ناگوار پايدار
مى سازد و از گردنه ها و فراز و نشيب هاى گوناگون گذرانده، گام به گام در مراحل تکامل و ترقى سير مى دهد. اگر اميد نبود، بشر هيچ قدمى را بر نمى داشت و هيچ رنجى را تحمل
نمى کرد. [22]
امام مهدي(عج) به عنوان ضامن اجراى وعده هاى الهى و تحقق عدالت گسترى در جهان، پناهگاه مؤمنين است «و اين اميد، بزرگ ترين هديه اى است که جامعه بشرى در اين دوران دريافت کرده است. گوستاو لوبون مى گويد:
بزرگ ترين خدمتگزاران عالم همان اشخاصى هستند که توانسته اند بشر را اميدوار نگه دارند». [23]
و باور به اين منجى و عدالت خواهى هاى او و افق روشن هستى [24]، و مساوات فراگير [25]، روح اميد را در کالبد خسته بشريت مى دمد؛ زيرا در هر حال، مؤمنين مى دانند که در زمانى معنا و مفهوم حقيقى زندگى تحقق پيدا کرده و شب سياه ظلم در جهان رخت بربسته و نور عدالت جاى گزين آن مى شود.
4ـ شکسته شدن هيبت مستکبران در برابر مؤمنان [26]
در طول سده هاى متمادي، مستکبران و فرعونيان با ابزارهاى مادى و در دست داشتن رسانه هاى تبليغاتى مسموم، به جاى حق نشسته و سعى در نماياندن برترى و هيبت و قدرت خود و ذليل و ويران کردن شخصيت مومنين داشته اند و تلاش نموده اند با ارزش ها و مفاخر مجازى و پوچ و توخالى خود، برترى اجتماعى و بزرگ منشى خود را بنمايانند.
اما با اعتقاد به تشکيل سلطنت و دادورزى مقتدرانه حضرت مهدي(عج) و شکسته شدن بت هاى مستکبران و گرفته شدن رياست ها و مال ها و ابزارهاى باطل و ناحق از مستکبران، پوچى و تهى بودن قدرت آنان نمايان مى شود و هيبت آنان شکسته مى شود؛ زيرا اين اقتدارها و عظمت هاى ظاهرى تداومى نداشته و هميشگى نيستند.
5ـ آمادگى
انقلاب و جنبش با اين گستردگى براى طرح ها و برنامه هاى جهانى و تشکيل ساختارهاى ايجاد عدالت اقتصادي، فرهنگي، قضايى و... در جامعه عدل مهدوى نيازمند نيروهاى کارآمد و مهدى ياورانى است که بتوانند در مسندهاى مختلف حکومت با عناوين متفاوت خدمت کنند.
امام باقر(ع) مى فرمايد:
هنگامى که قائم ما قيام کند و مهدى ما ظهور کند، يک مرد از شيعيان ما پرجرأت تر از شير و کارى تر و نافذتر از نيزه خواهد بود [27]
کسانى که آرمان عدالت گسترى در سراسر گيتى را در سر دارند بايستى با بينشى ژرف، نسبت به آن حرکت بزرگ، خود را در عرصه هاى مختلف علمي، نظامى و سطوح عالى معنوى آماده سازند تا بتوانند مقدمات آن حکومت عظيم را تشکيل دهند و از همين عصر غيبت، خود را به عنوان پشتوانه اى در جامعه فاضله عصر مهدوى به آن حضرت بشناسانند. بنابراين آماده شدن در همة عصرها براى محقق شدن آرمان آن حضرت و تشکيل آن حکومت عدل محور ضرورى مى نمايد.
6 ـ پايدارى در برابر مصائب دشمنان
صبر گوياى شرايط گذشتن زمان لازم در پرورش حيات آدمى و تحقق خودسازى و رشد عقلانى در رسيدن به حق و عامل اصلى تعالى انسان و کمال آدميت است و در عرفان اسلامي، يکى از ويژگى هاى سير و سلوک و اصيل ترين حالت، بردبارى و شکيبايى است و طى همه منازل و مراحل نيازمند صبر است. [28]
عدالت باورى مى آموزد که فرجام جهان، جلوه اى از عدالت حق تعالى است و سرانجام، وضعيت نامطلوب مؤمنين پايان مى پذيرد و حقشان ستانده مى شود. از اين روي، اگرچه در دوران غيبت آزارها و اذيت ها مى بينند و دچار مصائب مى شوند، با اميد به برچيده شدن ريشه اهريمنان و سقوط صاحبان زر و زور و تزوير، با بينشى عميق، صبور و بردبار بوده و اقسام مصائب و مشقت ها را تحمل مى نمايند.
امام حسين(ع) فرمودند:
براى او غيبتى است که گروهى در آن دوران از دين برگشته، برخى ديگر بر دين پايدار خواهند ماند و مورد اذيت و آزار قرار خواهند گرفت. [29]
7ـ عدالت باورى و تقواى الهى
از جمله مهم ترين شاخصه ها و مقدمات تقواى الهي، باور و ايمان به امور غيبى الهى است که باور به حکومت عدلى که توسط مهدى آخرالزمان تشکيل مى شود از مصاديق بارز آن است: «ذلک الکتاب لاريب فيه هدى للمتقين الذين يؤمنون بالغيب... [30]»؛ «آن کتاب که ترديدى در آن نيست، هدايتى براى متقين است، کسانى که ايمان به غيب دارند...».
باور به دادورزى و عدالت گسترى حضرت مهدي(عج) ـ که منشأ وحيانى داشته و از مسلمات دين اسلام است ـ يکى از مصاديق باورهاى غيبى به شمار آمده و مستلزم تقواى الهى است و بدون اين سرمايه معنوي، پارسايى و پرهيزکارى معنا ندارد و البته آزمونى است که تنها مؤمنين راستين و موحدان خداجو از عهده آن برآمده و مزيّن به لباس پرهيزکارى
مى شوند که برترين لباس هاست.
8 ـ تهذيب نفس
اگرچه بريدن از خودخواهى و هواى نفس و پاکيزه شدن از خباثت و رذايل نفسانى هميشه و در همه حال براى يک مؤمن وارسته سزاوار است، کسى که باور دارد روزگارى در همين دنيا جلوه اى از عدالت کبرياى حضرت حق طلوع مى کند و نزد حضرت مهدي(عج) مؤمن واقعى از غير واقعى نمايان است [31] و هر چيزى در جاى خود قرار مى گيرد و انسان هاى پست و وارسته، هر کدام از هم متمايز و در جايگاه خود قرار مى گيرند، ضرورت آن را بيشتر درک کرده و با وارستگى و رهيدن از لغزش ها نفس خود را پاک مى گرداند تا سرافراز و سربلند، نزد حضرتش حاضر گردد. امام صادق(ع) فرمودند:
هرگاه قائم به پا خيزد، هيچ يک از بندگان خداوند به پيشگاهش برنخيزد، مگر اين که او را مى شناسد که آيا صالح است يا ناصالح و ناشايسته. [32]
9 ـ آرامش و امنيت روحى
ترديدى نيست که نهايت سعى و تلاش انسان ها در رسيدن به آرامش و امنيت روحى است و هر روزنه اى را که جهت تابيدن اين آرامش ببينند به سوى آن خيره مى شوند.
اميد به عصر طلايى و تشکيل حکومت عادلان و ستانده شدن داد مظلومان از ظالمان و برچيده شدن پايه هاى استبداد، نور آرامش را در دل مؤمنين روشن مى سازد و نگرش آنان را به آينده هستي، نگرشى آرامش بخش مى کند و با تصور امنيتى فراگير براى آيندة عالميان، درخشش و تابش آن را در روح و جان خود نيز مشاهده مى کنند.
10ـ دعا براى تعجيل فرج
شکى نيست که دعا، تأثير بسزايى در سرنوشت انسان ها و تغيير قضاى الهى داشته و از اقسام شکر [33] بوده و موجب فزونى نعمت [34] مى گردد.
بنابراين در تسريع ظهور و فرج و تشکيل حکومت عدل نيز نقش بسزايى دارد.
امام زمان(عج) فرمود:
«بسيار دعا کنيد براى تعجيل فرج که آن فرج شما است». [35]
مؤمنين که از ظلم و ستم هاى روا شده بر انسان ها آگاه بوده و بر اين باورند که با برقرارى عدالت مهدوى در کره خاکي، بساط اين همه ظلم و ستم ها برچيده شده و رفاه اجتماعى و اقتصاى حاکم خواهد شد همواره دست به دعا برداشته و از خداوند مى خواهند که در فرج حضرتش تعجيل فرمايد تا انسان هاى دردکشيده هرچه زودتر به حقوق از دست رفته شان نايل آيند و عدل سراسر گيتى را فراگيرد. زيرا مى دانند دعايشان در اين امر مستجاب مى شود. [36]
11 ـ اعتقاد به حکومت عدل، وسيله تبرى از حکومت هاى جور
کسى که به شاخصه هاى کلى دادورزى در حکومت حضرت مهدي(عج) علم و باور داشته و مى داند که اين حکومت اصلاح طلب و ظلم ستيز، تجلى و وعده عدالت حقيقى الهى است، آن عدالت مقتدرانه و غايت کمال انسان ها را مقياس و ميزان قرار داده و حکومت هاى عصر خود را با آن مى سنجد و اگر دولتى در دادورزى خود، به اين مقياس نزديک تر شود، به آن تمايل پيدا کرده و از آن حمايت مى کند و چنانچه سلطنتى بر خلاف مقياس حق مداري، ظلم محور بوده و ستمگرى در آن ترجيح داده شده و شاخصه هاى عدالت مهدوى را نداشته باشد، مورد انزجار مؤمنين مى باشد. زيرا کسى که به آن عصر طلايى و آن عدالت همگانى باور داشته و آن مدينه فاضله را تصور کرده است نمى تواند آن حکومت ها و سلطنت هاى جور را تحمل کند و به راستى از آن وضع نامطلوب گريزان بوده و از آن تبرى مى جويد.
12ـ اصلاح فردى و انجام تکاليف
امام صادق(عج) مى فرمايد:
به خدا سوگند، به طور حتم، عدالت مهدي(عج) به درون خانه ها و اتاق هايشان نفوذ مى کند، هم چنان که سرما و گرما در آن وارد مى شود [37]
در آن عصر، حدود جارى نشده جارى مى شود، قدرت ها و رياست هاى بناحق گرفته شده گرفته مى شوند، حق مظلومان ستانده مى شود، اموال و دارايى هاى به غارت رفته شده مصادره مى شود و به صاحبانشان بازگردانده مى شود.
در نزد حضرت، مؤمن واقعى و حقيقى از مؤمن ظاهرى و رياکارانه متمايز مى شود و...
با باور به اين اوصاف، بديهى است که مؤمنان خود را از خصيصه هاى ناپسند بر حذر داشته و نواهى الهى را ترک نموده و خود را به اعمال حسنه و انجام فرايض آراسته و در به دست آوردن مال و قدرت و رياست هاى باطل حرص و ولع ندارند تا اين که مغضوب عدالت مهدوى قرار نگيرند. زيرا مى دانند ثمرة انجام محرمات و ترک فرايض، پايمال نمودن حقوق الهى و مردم و نفس خود است که در محکمة عدل مهدوى نيازمند پاسخ گويى است. از اين رو معتقد و مؤمن به اين امر، خود را اصلاح و تکاليف را انجام مى دهد تا به گونه اى تکامل يابد و درخشش عدالت حضرت را بهتر درک کرده و مورد غضب عدالت حضرت قرار نگيرد.
13ـ اعتقاد به عدالت مهدوي، توجه داشتن به کرامت و شرافت انسانى
يکى از مهم ترين حقوق انسان ها کرامت و شرافت آنان است [38] که در طول قرون متمادى توسط گردن کشان و فرعونيان از آنان به يغما رفته است و با گسترش عدالت حضرت مهدي(عج) به آن ها بازگردانده شده و ربايندگان اين کرامت ها در پيشگاه محکمه عدالت، سخت مجازات مى شوند. بنابراين با اين باور، توهين ها، تهمت ها، محروم کردن ها، تحقير کردن ها و... از انسان رخت بر مى بندد و توجه بيشترى به ارزش واعتبار انسانها مى شود؛ زيرا دانسته مى شود قدرتى پرتوان تر در سايه عنايت الهى به فريادرسى اين انسان هاى دردکشيده خواهد شتافت و انتقام آنان را خواهد گرفت و بنابراين بر مبناى اجراى دستورات اسلام، حرکت اصلاحى در کرامت دادن حقيقى به انسان ها صورت مى گيرد.
14ـ بيم و اميد
عصر دادورزى حضرت مهدي(عج) ، تهديد، تنگنا و ايام عسرت است براى طمع ورزان و دنياطلبان [39] و آسايش و آرامش و سامان يابى زندگى است براى مؤمنان و مستضعفان. [40] انسانها با اين باور در مرز بين خوف و رجا و بيم و اميد زندگى مى کنند و از يک سو عدالت ورزى حضرت را مهربانانه و نويدبخش و از ديگر سو، قاطعانه و سازش ناپذير مى دانند و تلاش مى نمايد اعمال خود را با اين دوگونه برخورد وفق دهد.
15ـ احساس شخصيت
مؤمنان نيک مى دانند که مهدى آل محمد(عج) مى آيد و آنان را عزيز مى گرداند و دشمنانشان را خوار و ذليل مى کند [41] و با خلافت و عدالت راستين خود، حاکميت مؤمنان و مستضعفان را تضمين مى نمايد. [42] بنابراين بديهى است که مؤمنان و فرودستان در برابر زورمندان احساس ذلت نمى کنند چرا که خود را ميراث دار اصلى زمين دانسته و صاحبى براى خويش متصور هستند که با فرمانروايى عادلانه و سلطنت قدرتمند خود ماية مباهات آنان است.
16ـ امر به معروف و نهى از منکر
امام باقر(عج) مى فرمايد: همانا امر به معروف و نهى از منکر راه انبيا و صالحان است و فريضه بزرگى است که قوام ديگر فرايض به آن است و راه ها به وسيله آن امنيت مى يابد و درآمدها حلال مى شود و مظالم به صاحبانشان رد مى شود و زمين آباد مى شود و از دشمنان انتقام گرفته مى شود و امور سامان مى يابد. [43]
در جاى خود ثابت شده است که اين فريضه ى بزرگ الهي، بستر و زمينه مناسب براى ظهور امام عصر و در نتيجه، تشکيل حکومت عدل محور را فراهم مى آورد.
بنابراين کسى که به اين دادورزى عظيم و عصر شکوفايى استعدادهاى صلح و آشتى و برابرى و مساوات باور دارد، تحت رهبرى عقل و ايمان به انجام اين تکليف بزرگ الهى مى پردازد تا هرچه سريع تر بستر مناسب براى به کمال رسيدن انسان ها در اين دنيا و بازگردانده شدن حقوقشان فراهم شود و حضرتش ظهور کند و برابرى و مساوات را حاکم گرداند.
ره آورد جامعه شناختى
1ـ تشکيل نهضت هاى عدالتخواهعالم هستى نظام اسباب و مسببات است.
امام صادق(ع) مى فرمايد:
«ابى الله ان يجرى الاشياء الاّ بالاسباب». [44]
«خداوند اراده کرده است که تمام اشياء تنها با اسبابش محقق شود».
در جامعه آرمانى عدالت محور اسلام نيز، اگرچه امدادهاى الهى و تأييدات غيبى بسيار مؤثر بوده و پشتوانه آن هستند، در تعاليم اسلام آمده است که اجراى دقيق اين برنامه بدون مسئوليت پذيرى و تعهد و تکليف يارانى کارآمد و جامعه اى خروشان در جهت تحقق نهضت هاى عظيم آزادى بخش و عدالت خواه ميسر نيست.
بنابراين جامعه اى که باور دارد و مى داند در آن عصر طلايى از دست ستم پيشگان و مستکبران رهايى يافته و تعاليم انبيا و اصول اساسى رسالت در آن حاکم مى گردد، بايد براى تحقق و زمينه سازى آن کوشا باشد. جامعه و مدينه فاضله عصر دولت حقه حضرت مهدي(عج) و عدل محورى او را هدف قرار داده و تلاش مى کند براى تسريع در رسيدن به هدف، اسباب و زمينه هاى آن تحول عظيم را با انقلابها و نهضت ها فراهم آورد و طبيعى است که نمى تواند حکومت هاى جور و ظلم را تحمل نمايد و از اين رو به صورت نهضت هاى آزادى بخش، زمينه و بستر را براى عدالت کلى فراهم مى آورد.
2ـ احياى عدالت نسبى در جامعه
هر جامعه و نظامى براى رشد و تکامل در جهات مختلف، به دنبال الگويى مناسب است تا خود را با آن وفق دهد و به رشد و تعالى نسبى برسد. حال چنانچه جامعه اى محقق شدن اصول دادگرى و رستگارى و سعادت و صعود و رفاه اقتصادي، اجتماعي، قضايى و... را در سلطنت مقتدرانه و عادلانه حضرت مهدي(عج) ببيند و به آن باور داشته باشد، آن را الگوى خود قرار داده و تلاش مى نمايد تا حد امکان آن آرمان ها ـ از جمله عدالت و دادورزى ـ را در خود به فعليت برساند و اگر نمى تواند همانند آن حکومت اصيل عدالت را جارى کند، لااقل يک عدالت نسبى را تحقق بخشد.
3ـ يکدلى و يکپارچگى
رمز اصلى پيروزى هر ملتى و سرازير شدن نعمت هاى آسمانى يکدلى و يکپارچگى [45] انسانها برمبناى اسلام و دين دارى است.
حضرت علي(ع) مى فرمايد:
شما ياوران حقيد و برادران در دين؛ سپرهاى روز گرفتارى و پيکار و رازداران در برابر افشاکنندگان اسرار. [46]
و امّا دوستى طالبان دنيا و بى دينان زوال پذير و بى نتيجه است و هيچ بنائى ندارد. [47]
روشن است که باور به دادورزى در آخرالزمان از مصاديق دين دارى به شمار مى آيد و
مى تواند مبنا و ملاکى براى اتحاد باشد و اگر جامعه اي، همگى به اين امر بزرگ الهى باور داشته باشند، با توجه به هدف و دغدغه مشترک، نوعى يکدلى و يکپارچگى در تحقق آرمان و کمالى واحد براى آن ها شکل مى گيرد و وقتى هدف واحد شود، راهها، اسباب و... براى رسيدن به آن هدف نيز يکى مى شود.
4ـ تابيدن انوار الهى و برکات آسمانى از آينه باور به عدالت مهدوى در جامعه
«ولو ان اهل القرى آمنوا و اتقوا لفتحنا عليهم برکات من السماء والأرض...«[48].
و اگر اهل تقوى ايمان بياورند و پرهيزکار باشند، برکات آسمان و زمين را بر آن ها مى گشاييم... .
ترديدى نيست که پرهيزکارى تنها به انجام دادن فرايض و ترک نواهى نيست؛ بلکه شخص پرهيزکار بايستى به اصول مسلمه مذهب و دين نيز معتقد بوده و با فکر و انديشه و استدلال به اصول اعتقادى ـ که از جانب خداوند به واسطه پيامبران رسيده است ـ نيز باور داشته باشد.
عدالت باورى حضرت مهدي(عج) نيز از جمله اصول مسلمه بوده از مصاديق تقوا و پارسايى به شمار مى آيد و اگر جامعه اى آن را بپذيرد و در مرحله عمل نيز به کار برد، در واقع تقواى الهى را پيشه کرده است و سنت خداوند بر آن است که برکات آسمانى خود را بر آن جامعه بباراند و آن جامعه با تابيدن انوار الهي، به مدينه فاضله مبدل گشته و باب رحمت و نعمت هاى خداوند بر روى آن ها گشوده مى شود.
5ـ تقريب بين اديان الهى و مذاهب اسلامى
گفته شد مسأله عدالت باوري، مشترک بين اديان است و هر امر مشترکى بين گروه هاى مختلف باعث کم کردن فاصله ها شده و آن ها را به هم نزديک مى گرداند؛ بنابراين چنان چه جامعه اى که در آن اديان مختلفى زندگى مى کنند همگى به اين مسأله باور داشته باشند، در اين امر وحدت رويه داشته و با هم نزديک بوده و نوعى اتحاد بين آن ها در مقابله با طاغيان و ظالمان و فرعونيان ايجاد مى شود.
6ـ بيدارى انديشه ها و به دست آوردن راه نجات از ظلم و استبداد
انديشمندان و شيفتگان اسلام ناب، با استناد به کتاب و سنت، انتهايى روشن و فرجامى همراه با تابش پرتو عدالت الهى در جهان تصور مى کنند و اين تصور را در ميان ساير اقشار جامعه مى نمايانند تا ديگر انديشه ها نيز بيدار گشته و همراه با هم و با هم فکري، ترکيبى يکپارچه تشکيل داده و جهت پيکار همگانى براى ريشه کنى فسادها، تبعيض ها، ناعدالتى ها و... در جامعه، راه هاى روشنى بيابند و آن را در ظرف عمل قرار دهند.
بنابراين چنين باورى سبب مى گردد نه تنها انديشمندان اسلامى بلکه ديگر مردمان نيز در انتظار چنين واقعه اى عظيم، همواره بيدار و آگاه و مترصد بوده، به دنبال پيدا نمودن و تهيه و تدارک راههاى مناسب در سرعت بخشيدن به آن باشند.
--------------------------------------------------------
پى نوشت ها :
[1]. مجلسي، بحارالانوار، بيروت، نشر الوفاء، ج 52 ، ص 290.
[2]. کليني، الکافي، تحقيق على اکبر غفاري، تهران، دارالکتب الاسلاميه، ج 1، ص 397.
[3]. سفينة البحار، ج 2، ص 166.
[4]. شهيد مطهري، سيرى در ائمه اطهار، قم، انتشارات صدرا، ص 259.
[5] . همان ص 365.
[6] . اعمال رسولان، ج 5، ص 31.
[7] . ويليام گلن و هنرى رکن، عهد عتيق و جديد، ترجمه فاضل خادم همداني، تهران، انتشارات اساطير، ص 1220.
[8] . داود الهامي، او خواهد آمد، قم، نشر مرتضي، ص 68.
[9] . مجله هفت آسمان، شماره 12 و 13، مقاله گونه شناسى موعود در اديان مختلف ص 116.
[10] . سيد ثامرالعميدي، در انتظار ققنوس، ترجمه مهدى على زاده، قم، موسسه امام خميني، ص 46. (به نقل از تاريخ ابن خلدون)
[11] . بحارالانوار، ج 23، ص 89.
[12] . صافى گلپايگاني، امامت و مهدويت، قم، انتشارات حضرت معصومه، ج 1، بخش سوم، ص 62.
[13] . موسوى اصهاني، مکيال المکارم، قم، انتشارات ايران نگين، ج 2، ص 185.
[14]. همان.
[15] . سوره الشوري، آيه 23.
[16] . مکيال المکارم، ج 2، ص 217.
[17] . همان. ج 1، صص 94 و 53.
[18] . امام صادق(ع): «والله لانا ارحم بکم منکم بانفسکم» (مسعود پورسيدآقايي، ميرمهر، قم، انتشارات حضور، 1382، ص 167) .
[19] . پيامبر اکرم: «به (المهدي) يخرج الذل من اعناقکم...». (بحار، ج 51، ص 57.)
[20]. دعاى ندبه؛ زيارت ناحيه مقدسه؛ دعاى صباح و...
[21] . ميرمهر، ص 168.
[22] . امامت و مهدويت، ج 2، بخش سوم، ص 7.
[23] . در انتظار ققنوس، ص 273.
[24] . يو نريد ان نمن على الذين استضعفوا فى الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثيني. [قصص، 5].
[25]. امام صادق(ع): «کان رسول اللّه يقسم لحظاته بين اصحابه، فلينظر الى ذا و ينظر الى ذا بالسّوية». (الکافي، ج 2، ص 671(.
[26] . مکيال المکارم، ج 1، ص 169.
[27] . سليمان بن ابراهيم، ينابيع المودة، ترجمه سيد مرتضى توسليان، انتشارات بوذرجمهري، ج 2، ص 499.
[28] . غدير کارآمد کرماني، ايمان، تهران، انتشارات گوهر منظوم، 1381، صص 4ـ133.
[29] . بحارالانوار، ج 51، ص 133.
[30] . بقره، 2 و 3.
[31] . مکيال المکارم (به نقل از کمال الدين، ج 2، ص 671).
[32] . همان.
[33] . همان، ج 1، ص 425.
[34] . همان، ص 424.
[35] . همان، ص 419 (به نقل از احتجاج ج 2 ص 284).
[36] . همان ص 474.
[37] . بحارالانوار، ج 52، ص 328.
[38] . امام صادق(ع): «والله حق مومن از کعبه بزرگتر است». (بحار الانوار، ج 74 ، ص 222(.
[39] . بحارالانوار، ج 51، ص 120.
[40] . محمد حکيمي، عصر زندگي، قم، بوستان کتاب، ص 268، (به نقل از تحف العقول، ص 324.)
[41] . امام علي(ع): «يبعث الله مهديّهم بعد جهدهم فيعزّهم و يذلّ عدوّهم». )بحارالانوار، ج 51، ص 54(.
[42] . مکيال المکارم، ج 1، ص 158.
[43] . الکافي، ج 5، ص 56.
[44] . همان، ج 1، ص 183.
[45] .«واعتصموا بحبل الله جميعاً ولاتفرقوا.» ]آل عمران، 103 [
[46] . نهج البلاغه، خطبه 117.
[47] . حضرت علي(ع) مى فرمايد: «دوستى اهل دنيا به کم ترين مسأله اى از بين مى رود». (ولى الله برزگر، جامعه از ديدگاه
نهج البلاغه، سازمان تبليغات ص 155، به نقل از غررالحکم فصل اول، ص 76).
[48] . اعراف، 96.