رمز و رازهاى عدد چهل از منظر قرآن و روايات
مقدمه
عدد چهل در فرهنگ دينى و اسلامى در ميان ساير اعداد از جايگاه ويژه اى برخوردار است. به راستى راز و رمز آن چيست. آيا صرفاً يك اعتبار و قرارداد است كه براى هر عددى مى توانست درنظر گرفته شود و يا اينكه از يك پشتوانه تكوينى و تكاملى روند حركت انسان در ابعاد مادى و معنوى برخوردار است. دراين رابطه بهترين منابعى كه حق مطلب را در تبيين رموز عدد چهل ادا مى كند آيات شريفه قرآن و روايات معصومين(ع) است كه مركز فرهنگ و معارف قرآن در مقاله حاضر در مقام بيان اين مطلب برآمده كه با هم آن را از نظر مى گذرانيم.
شكل گيرى شخصيت انسان
اهميت چهل سالگى انسان قابل انكار نيست، چنانكه در روايات متعددى از پيامبر «ص» و معصومان آمده است: هنگامى كه بنده به چهل سالگى مى رسد خداوند به دو فرشته مراقب او مى گويد: ازاين پس بر او سخت بگيريد و همه كارهاى كوچك و بزرگ و زياد و كم را ثبت كنيد. اين روايات همه از اين حقيقت خبر مى دهند كه شخصيت انسان تا چهل سالگى شكل گرفته و از آن پس تحولات درونى در او سخت تر مى شود .
مشرب عرفا
دانشمندان مسلمان بويژه آنان كه مشرب عرفانى دارند، به عدد چهل در زمينه خودسازى به ديده اهميت مى نگرند و براى اين عدد در فعليت يافتن استعدادهاى انسان و كامل شدن ملكات اخلاقى و پيمودن درجات معرفت تاثيرى ويژه قائل هستند.
منظرقرآن
عدد چهل يا اربعين، از موضوعاتى است كه در قرآن و روايات از جايگاه ويژه اى برخوردار است و تاكنون كتاب هاى فراوانى درباره آن نوشته شده است. در قرآن كريم اين واژه در چهار آيه و مرتبط با سه موضوع ديده مى شود:
1- در آيه 15 سوره احقاف از چهل سالگى انسان ياد شده و اين كه خداوند به همه انسان ها درباره نيكى به پدر و مادر سفارش كرده است؛ اما فقط نيكوكاران به اين سفارش الهى عمل و به پدر و مادر خود نيكى مى كنند و اين نيكى را تا رسيدن به رشد كامل خود و رسيدن به چهل سالگى ادامه مى دهند؛ آن گاه در چهل سالگى دعا مى كنند و از خداوند توفيق مى طلبند تا در برابر نعمت هايى كه خود و پدر و مادرشان از آن برخوردار بوده اند، شكرگزار او باشند:(1) «و وصينا الانسان بوالديه احسانا حملته امه كرها و وضعته كرها و حمله و فصاله ثلاثون شهرا حتى اذا بلغ اشده و بلغ اربعين سنه قال رب اوزعنى ان اشكر نعمتك التى انعمت على و على والدى و ان اعمل صالحا ترضاه و اصلح لى فى ذريتى انى تبت اليك و انى من المسلمين».
2- در آيه 26 مائده از چهل سال ممنوعيت ورود بنى اسراييل به سرزمين مقدس و چهل سال سرگردانى آن ها در قطعه اى از زمين خبر داده است:«قال فانها محرمه عليهم اربعين سنه يتيهون فى الارض فلا تاس على القوم الفاسقين». اين ممنوعيت پس از آن بود كه موسى به قومش براى ورود به سرزمين مقدس فرمان داد؛ اما بنى اسراييل به اين دليل كه در آنجا مردمى جبارند، ازاطاعت موسى سر باز زدند وگفتند: تا آنان از آن جا بيرون نروند، ما هرگز وارد آن شهر نمى شويم. در تورات نيز داستان سرگردانى بنى اسراييل ذكر شده است.
3- آيه 51 بقره نيز از ميقات چهل شبه موسى خبر مى دهد:«و اذ واعدنا موسى اربعين ليله» كه در آيه 142 اعراف به اين صورت تفصيل داده شده است:«و واعدنا موسى ثلاثين ليله و اتممناها بعشر فتم ميقات ربه اربعين ليله ». مفسران برآنند كه آن چهل شب در سى شب ذى القعده و دهه اول ذى الحجه بوده است؛ چنان كه در رواياتى از امام صادق (ع) نيز بر اين تعيين دلالت دارد؛ (2) اما آلوسى بدون استناد به دليلى، اين احتمال را كه ميقات در سى روز ذى الحجه و دهه اول محرم بوده نيز نقل كرده است. (3) ميقات چهل روز و چهل شبه موسى در تورات آمده است.
راز عدد چهل: مفسران در ذيل هر يك از آيات پيشين درصدد بر آمده اند رازى متناسب با موضوع را براى عدد چهل بيان كنند. در آيه 15 احقاف از كمال رشد انسان و چهل سالگى وى ياد شده است. بيش تر مفسران، كمال رشد را در 33 سالگى مى دانند؛ (4) ولى برخى آن را در همان چهل سالگى دانسته اند. (5) بنابه روايتى از امام صادق (ع) انسان در 33 سالگى به رشد كامل جسمانى خود مى رسد و اين رشد تا چهل سالگى ثابت است و از آن پس، بدن رو به كاستى مى رود.(6) در هر صورت برخى، سر تأكيد آيه بر چهل سالگى را اين دانسته اند كه از يك سو معمولاً عقل انسان در اين سن كامل مى شود و در همين زمان حجت خداوند بر او تمام شده، جهالت جوانى از وى فاصله گرفته، حق واجب خداوند را در نيكى به پدر و مادر مى شناسد و از سوى ديگر در چهل سالگى صفات اخلاقى در وى قوى شده، از آن پس به آسانى از او جدا نمى شود.
منظر روايات
آن چه قابل انكار نيست، اهميت اين مرحله از عمر انسان است؛ چنان كه در روايات متعددى از پيامبر(ص) و معصومان آمده است هنگامى كه عمربنده به چهل سالگى مى رسد، خداوند به دو فرشته مراقب او مى گويد: از اين پس بر او سخت بگيريد و همه كارهاى كوچك و بزرگ و زياد و كم او را ثبت كنيد.(7) در حديث آمده است: كسانى كه به چهل سالگى مى رسند و توبه نمى كنند، شيطان دستى به صورت آنها كشيده، مى گويد: پدرم فداى رويى كه رستگار نمى شود.(8) اين روايات همه از اين حقيقت خبر مى دهد كه شخصيت انسان تا چهل سالگى شكل گرفته، و از آن پس، تحولات درونى در او سخت تر مى شود؛ البته در حديثى از امام صادق(ع) نيز آمده كه خداوند افراد چهل ساله را گرامى مى دارد.(9) اين روايت شايد دستورى اخلاقى براى رعايت احترام اشخاصى باشد كه داراى عمرى چهل سال و بيش تر از آن هستند.
آلوسى درباره سر چهل سال سرگردانى بنى اسرائيل مى گويد: چهل سال، زمان لازمى بود كه بنى اسرائيل از نادانى خود در مخالفت با موسي(ع) دست بردارند.(10) برخى ديگر نيز چهل سال را زمان لازم براى انقضاى نسل نافرمان بنى اسرائيل - كه به اخلاق فاسد خو گرفته بودند و نيز ظهور نسل جديد از آنان دانسته و برآنند كه پس از آن زمان، نسل جديد بنى اسرائيل وارد سرزمين مقدس شد.(11)
راز ميقات چهل شبه موسى نيز روشن نيست؛ اما وجود اين روايت از رسول خدا كه فرمود: هر كس چهل روز اخلاص ورزد و اعمال خود را براى خدا خالص گرداند، چشمه هاى حكمت از قلبش بر زبانش جارى مى شود: «من اخلص لله اربعين صباحا جرت ينابيع الحكمه من قلبه على لسانه» (12) در كنار دو آيه ميقات، سبب شده تا دانشمندان مسلمان، به ويژه آنان كه مشرب عرفانى دارند؛ به عدد چهل در زمينه خودسازى با ديده اهميت بنگرند و براى اين عدد در فعليت يافتن استعدادهاى انسان و كامل شدن ملكات اخلاقى و پيمودن درجات معرفت تأثيرى ويژه قايل شوند.(13) صدرالمتألهين شيرازى بر آن است كه فقط پيامبران و اولياى الهى از راز تعيين عدد چهل باخبرند؛ سپس به نقل نكته اى لطيف از سهروردى، صاحب عوارف المعارف درباره راز آن مى پردازد كه خداى سبحان، گل آدم را در چهل روز سرشت؛ چنان كه در حديث آمده: «خمرت طينه آدم بيدى اربعين صباحا» و او را به گونه اى متناسب با عالم شهادت و غيب آفريد و در هر صباح كه مرتبه اى از قوا و طبقه اى از اعضا را براى آبادانى جنبه شهادت (دنيايي) وى در او به وديعه نهاد بين او و عوالم غيبى حجابى پديد آورد و او را به نوعى از ساحت قدس الهى دور كرد؛ بنابراين براى بيرون آمدن وى از اين حجاب ها و نزديك شدن به آن ساحت يك اربعين اخلاص در عمل لازم است. وى در ادامه، همين نكته را منشأ تعيين عدد چهل (چله نشينى ها) براى خلوت ها و رياضت هاى عارفان دانسته است. (14) هم چنان كه روايت پيشين، توجه عارفان را به خود جلب كرد، نقل حديث ديگرى از رسول خدا(ص) كه فرمود: هركس از امت من چهل حديث مورد نياز مردم در امور دين را حفظ كند، خداوند او را در روز قيامت فقيه و دانشمند برمى انگيزد.(15) توجه فقيهان و محدثان را به خود معطوف داشت، به طورى كه كتاب هاى زيادى در زمينه چهل حديث نگاشته شد. برخى بيش از 72 كتاب و برخى ديگر افزون بر 90 كتاب در اين موضوع ياد كرده اند. روايات فراوانى نيز نقل شده كه در آن به نوعى از عدد چهل نام برده شده است.
----------------------------------------
پى نوشت ها:
1. فى ظلال ، ج 6 ص 361
2. الكافى ج 4 ص 789 و نيز عياشى ج 2 ص 158
3. روح المعانى مج 1 ج 1 ص 407
4. جامع البيان مج 13 ج 26 ص 22
5. مجمع البيان ج 9 ص 130
6. الخصال ج 2 ص 545
7. همان
8. روح المعانى مج 14 ج 26 ص 29
9. الخصال همان
10. روح المعانى مج 4 ج 6 ص 161
11. المنار ج 6 ص 338
12. بحارالانوار ج 67 ص 242
13. رساله سير و سلوك ص 27 تا 41
14. تفسير ملا صدرا ج 3 ص 371
15. بحارالانوار ج 2 ص 156