شبکه فرهنگی الحسنین (علیهما السلام)

تکریم انسان و نقش وفا در کربلا

1 نظرات 05.0 / 5

 

تکریم انسان در كربلا

بر خلاف جبهه باطل که به انسان‌ها به عنوان ابزارى براى تامین خواسته‌ها و منافع خویش می‌نگرند، در جبهه حق، مومن ارزش و کرامت دارد. کرامتش هم نشات گرفته از ارزش حق است. انسان ها احترام دارند و به لحاظ ایمانشان مورد تکریم اند، معیار هم تقوا و ایمان و تعهد است نه رنگ و زبان و قبیله و نژاد و منطقه جغرافیایی. امام حسین (علیه السلام) در عاشورا، به یاران خویش عزت بخشید، آنان را با وفاترین یاوران حق نامید؛ خود را به بالین یکایک یاران شهیدش می رساند و سر آنان را بر دامن میگرفت. بین آنان تفاوت قائل نمی شد. هم بر بالین علی اکبر (علیه السلام) حاضر شد، هم بر بالین غلام خویش.

یک‌ جا رخ غلام و پسر بوسه داد و گفت   در دین ما سیه نکند فرق با سفید

شخصیت دادن به افراد با ایمان و فداکار در راه خدا و دین، پیام عاشورا است که از رفتار حسین بن على (علیهما‌السلام) آموخته می‌شود. جامعه‌اى که وارث فرهنگ جهاد و شهادت است، باید به چنین انسان هاى از جان گذشته، به جانبازان و آزادگان، به خانواده های شهدا و ایثارگران، حرمتى عظیم قائل شود، تا این خط خدایی، همواره پر جاذبه و دوست داشتنى بماند و مشتاق، داشته باشد.
وقتى حُر، بیدار شد و توبه کرد و به اردوى امام پیوست، تردید داشت که امام حسین او را می پذیرد یا نه؟ سوال حُر «هَل لى مِن تَوبةٍ؟»؛ آیا براى من توبه اى هست، نشان دهنده نقطه امید او به بزرگوارى امام حسین (علیه السلام) بود. حضرت هم توبه و بازگشت و حق گرایى او را ارج نهاد و با سخن «نَعَم، یَتُوبُ اللهُ عَلیکَ»، او را به بخشایش و رستگاری امید داد. (1)
این ارج نهادن به مقام یک انسان تائب است که خود را از ظلمت رهانده و به نور رسانده است. هر چند سابقه اى تیره و گناه آلوده دارد، ولى اینک به نور، ایمان آورده است.
«جون»، غلام ابوذر بود. روز عاشورا از امام حسین (علیه السلام) اذن میدان خواست. امام به او رخصت داد که از صحنه بیرون برود و کشته نشود؛ چرا که در روزهاى سخت و دشوار، همراه این خاندان بوده لذا الان مجاز است که جان خویش را بر گیرد و برود. ولى جون به پای امام افتاد و بوسید و گریست و درخواست کرد که اجازه یابد خونش با خون اهل بیت در این میدان آمیخته شود. امام هم اجازه داد. به میدان رفت و پس از جنگى دلاورانه به شهادت رسید و امام به بالین او آمد و دعایش کرد:
«خدایا چهره اش را نورانی و بدنش را خوشبو ساز و او را با محمد و آل محمد محشور کن.» (2)
این نیز نمونه اى از تکریم انسان بود، در آن میدان کرامت و شرافت. ارج نهادن امام به فداکارى یارانش، تکریم انسان و انسانیت بود. سیدالشهدا (علیه السلام) کنار پیکر خونین اصحاب شهید خویش می‌آمد، آنان را آغشته به خون می دید و عطر شهادت را از آن اجساد مطهر استشمام می فرمود و در ستایش از آنان و ملامت قاتلانشان می فرمود: «قتَلةٌ کَقَتلَةِ النّبیین و آلِ النبیّن» (3)؛ قاتلانی، همچون قاتلان پیامبران و دودمان رسولان!
یعنى یاران شهیدش را هم سنگ و هم تراز با پیامبران الهى می دانست و قاتلان آنان را همچون کشندگان پیامبران الهی.
شخصیت دادن به افراد با ایمان و فداکار در راه خدا و دین، پیام عاشورا است که از رفتار حسین بن على (علیهما‌السلام) آموخته می شود. جامعه اى که وارث فرهنگ جهاد و شهادت است، باید به چنین انسان‌هاى از جان گذشته، به جانبازان و آزادگان، به خانواده های شهدا و ایثارگران، حرمتى عظیم قائل شود، تا این خط خدایی، همواره پر جاذبه و دوست داشتنى بماند و مشتاق، داشته باشد.

 

 

نقش وفا در كربلا

وفا، پاى ‌بندى به عهد و پیمانى است که با کسی می بندیم. نشانه صداقت و ایمان انسان و مردانگى و فتوت اوست. وفا، هم نسبت به پیمان هایى است که با خدا می بندیم، هم آنچه با دوستان قول و قرار می گذاریم، هم عهدى که با دشمن می بندیم، هم تعهدى که به صورت نذر بر عهده خویش می گذاریم، هم‌ پیمان و بیعتى که با امام و ولی‌ّ امر می بندیم. وفای به عهد در همه این موارد، واجب است و نقض عهد و زیر پا گذاشتن پیمان و بی وفایى نسبت به بیعت و قرار دوستى و حقوق برادری نشان ضعف ایمان و از بدترین خصلت هاست. خداوند وفاى به عهد را لازم شمرده است و از عهد، بازخواست خواهد کرد: «وَ أَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ كانَ مَسْؤُلًا(4)
در آیات قرآن، به ستایش خداوند از کسانى که صادق الوعد و وفادار بودند مثل حضرت اسماعیل، و به نکوهش الهى از اشخاص و اقوامی که نقض عهد و پیمان شکنى کردند، برمی خوریم. حضرت علی‌ (علیه السلام) هم «وفا» را جزء گرامی ترین خصلت ها شمرده است: «أشرَفُ الخَلائقِ الوَفاءُ(5) و در سخنى دیگر، وفاى به عهد را از نشان هاى ایمان دانسته است: «مِن دَلائلِ الایمانِ الوَفاءُ بِالعَهد(‌6)
با این مقدمه، وقتى به صحنه عاشورا می نگریم، در یک طرف مظاهر برجسته اى از وفا را می بینیم و در سوى دیگر، نمونه هاى زشتى از عهدشکنى و بی‌وفایى و نقض پیمان و بیعت و زیر پا گذاشتن تعهدات را.
حتى از نقاط ضعفى که امام حسین (علیه السلام) برای معاویه بر می شمرد آن است که وى به هیچ یک از تعهداتى که نسبت به امام حسن مجتبى و سیدالشهدا (علیهما‌السلام) داشته است، وفا نکرد. (7)
از نقاظ ضعف مهم کوفیان نیز بی وفایى بود، چه بیعتى که با مسلم بن عقیل کردند و قول یاری دادند و تنهایش گذاشتند، چه نامه هایى که به امام حسین (علیه السلام) نوشته، وعده نصرت و یارى دادند، ولى در وقت لازم، نه تنها به یاری امام برنخاستند، بلکه در صف دشمنان او قرار گرفتند و آن نامه‌ها و عهدها و امضاهای خود را زیر پا گذاشتند.
امام حسین (علیه السلام) در منزل بیضه، در سخنى که با لشکریان حُر داشت، ضمن یا‌دآورى نامه نگاری‌ها و بیعتی که براى حمایت و یارى بسته بودند، می فرماید:
اگر اهل وفا به پیمان نیستید و عهد خویش را شکسته اید و بیعت مرا از گردن خود کنار نهاد‌ه اید، به جانم سوگند، این روش از شما کوفیان چندان ناشناخته و شگفت نیست، با پدرم، با برادرم و با پسر عمویم مسلم بن عقیل نیز همین کار را کردید... . (8)
در روز عاشورا نیز در خطابه اى پرشور و انتقاد‌آمیز، از بیعت و بیعت شکنی، از عهد و بی وفایى آنان یاد می کند و بر آن همه سست رایى و نامردى و زیر پا نهادن تعهدات، ملامتشان می کند. (9)
‌در مقابل این همه بی وفایی، خود امام حسین (علیه السلام) اهل وفا بود، یارانش تا پاى جان وفادارى نشان دادند و به بیعت و تعهد نصرتى که با امام خویش بسته بودند، پایدار ماندند. مقام صدق وفاى آن حضرت و یاران شهیدش، در روایات و زیارتنامه‌ها نیز مطرح شده است. به گوشه اى از آنها اشاره می‌شود:
شب عاشورا، سیدالشهدا وقتى با اصحاب خود صحبت می‌کند، وفاى آنان را می‌ستاید:
«فَاِنّى لا اَعلَُم اَصحاباً اَوفى وَ لا خَیراً مِن اَصحابی...» (10) ؛ من با وفاتر و بهتر از اصحابم، اصحابى را نمی شناسم.
روز عاشورا، وقتى بر بالین مسلم بن عوسجه می‌آید، این آیه را می خواند:
«فَمِنهُم مَن قَضى نَحبَهُ و مِنهُم مَن یَنتَظِرُ و ما بَدَّلوُا تَبدیلاً» (11)؛ مردانى که بر عهد خویش با خدا صادق بودند، برخی شان به عهد وفا کرده و جان باختند، برخى هم منتظرند و عهد و پیمان را هیچ دگرگون نساخته اند.
پیام وفا، از عاشورا به وارثان این راه رسیده است، به عهدى که با خدا و خون شهیدان می بندند و بیعتى که با رهبرى و مقام ولایت دارند، تا آخر عمر، وفادار می مانند و سختی هاى راه و جاذبه هاى دنیوى و سستی‌های همراهان، عاشوراییان را هرگز از تداوم راه باز نمی‌دارد.
وقتى حبیب بن مظاهر کنار مسلم آمد، به او بشارت بهشت داد. مسلم بن عوسجه در همان حال و در دم آخر به حبیب توصیه کرد که: «سفارش می کنم که از این مرد - اشاره به امام حسین - دست بر نداری و در راه او کشته شوی...» و جان باخت. (12)
آیه فوق را امام حسین (علیه السلام) بارها در این سفر، به یاد یارانى که در وفاى به پیمان شهید شدند تلاوت می کرد و وفادارى آنان را می ستود. وقتى هنگام آمدن به طرف کربلا، خبر شهادت قیس بن مسهر را هم شنید، این آیه را خواند.
عباس بن على و برادرانش، وفا نشان دادند و امان‌نامه دشمن را نپذیرفتند و در رکاب امام، به شهادت رسیدند.
یاران امام، با آن که امام بیعت خویش را از آنان برداشت، ولى به مقتضاى وفا، در صحنه ماندند و عهد نشکستند. شهدای کربلا جان بازى در رکاب آن حضرت را وفاى به عهد می‌دانستند و امضاى خون بر پیمان خویش می‌زدند. عمرو بن قرظه، روز عاشورا خود را در برابر شمشیرها و تیرهاى دشمن قرار می داد تا به امام آسیبى نرسد. آن قدر جراحت برداشت که بی‌تاب شد. رو به امام حسین (علیه السلام) کرد و پرسید: اى پسر پیامبر! آیا وفا کردم؟ فرمود: آری، تو در بهشت پیش روى منی و زودتر به بهشت می‌روی، سلام مرا به پیامبر برسان. (13)
در زیارت امام حسین (علیه السلام) خطاب به آن حضرت می گوییم:
«اَشهدُ اَنّکَ وَفَیتَ بِعَهدِ اللهِ و جاهَدتَ فى سَبیلهِ حَتّى اَتاکَ الیَقینُ» (14)؛ شهادت می دهم که تو به عهد خدا وفا کردى و تا رسیدن به یقین (و شهادت) در راه او جهاد کردی.
و نیز می گوییم:
«اَشهدُ انّکَ قد بَلّعتَ و نَصحتَ و وَفَیتَ و اَوفَیتَ و جاهَدتَ فى سَبیلِ ‌الله(15)
که اشاره به ابلاغ پیام و انجام نصیحت و وفاى کامل و جهاد در راه خدا دارد.
در زیارت حضرت مسلم بن عقیل می خوانیم:
«و اشهدُ اَنّکَ وَفَیتَ بِعَهدِ الله» (16) که اشاره به عهد با خدا است و جان باختن در راه یارى حجت خدا.
و در زیارت عباس بن على می گوییم:
«اشهدُ لکَ بِالتسلیمِ و التَصدیقِ و الوَفاءِ و النَّصیحةِ لِخَلَفِ النَّبی...» (17)
کربلا که گواهى به اطاعت و تسلیم و تصدیق و وفا و خیرخواهی حضرت اباالفضل نسبت به فرزند پیامبر است و در همین زیارت، از خدا پاداش کامل تر کسانى را که به بیعت خویش وفا کرده و دعوت امام را پذیرفته و در اطاعت ولی‌ّ امر بوده اند، براى حضرت عباس مسالت می‌کنیم. این فداکاری هاى خونین و همراه با شهادت، همان عهدى بود که شب عاشورا با حجت خدا بستند و خطاب به امام حسین (علیه السلام) گفتند: به خدا سوگند هرگز از تو جدا نمی شویم، جانمان فداى جانت! با حنجرها و حلقوم ها و دست ها و چهره هاى خونین خویش از تو حمایت می کنیم، هر گاه کشته شدیم، به عهد خویش و آنچه بر عهده ماست، وفا کرده‌ایم: «... فَاِذا نَحنُ قُتِلنا، کُنّا وَ فَینا وَ قَضَینا ما عَلینا(18)
پیام وفا، از عاشورا به وارثان این راه رسیده است، به عهدى که با خدا و خون شهیدان می بندند و بیعتى که با رهبرى و مقام ولایت دارند، تا آخر عمر، وفادار می مانند و سختی‌هاى راه و جاذبه هاى دنیوى و سستی های همراهان، عاشوراییان را هرگز از تداوم راه باز نمی‌دارد.
هر پیشوا و رهبرى هم نیازمند یارانى با وفا است تا به اتکاء حمایت و صدق و وفایشان یک حرکت انقلابى و مبارزاتى را رهبرى کند و به اهداف مورد نظر برساند.‌

پی نوشت ها:

1- مقتل الحسین، مقرم، ص 290.
2- همان، ص 313.
3- حیاة الامام حسین بن علی، ج 3، ص 239.
4- اسراء، آیه 34 .
5- میزان الحکمه، ج 10، ص 602 .
6- همان، ص 603 .
7- موسوعة کلمات الامام الحسین، ص 278 .
8- همان، ص 361 به نقل از تاریخ طبرى و کامل ابن اثیر.
9- بحارالانوار، ج 45، ص 8/ مناقب ابن شهر آشوب، ج4، ص 110 و منابع بسیار دیگر.
10- موسوعة کلمات الامام الالحسین، ص 395 .
11- احزاب، آیه 23 .
12- مقتل خوارزمی، ج 2، ص 15، لهوف، ص 46 .
13- اعیان الشیعه، ج 1، ص 605 .
14- مفاتیح‌الجنان، زیارت اربعین، ص 468 .
15- مفایتح‌الجنان، زیارات مطلقه امام حسین، ص 423 .
16- همان، زیارت مسلم بن عقیل، ص 402 .
17- همان، زیارت حضرت عباس، ص 434 .
18- وقعة الطف، ص 199.

منبع: پیام های عاشورا، جواد محدثی

نظر خود را اعلام كنید

نظرات كاربران

نظری وجود ندارد
*
*

شبکه فرهنگی الحسنین (علیهما السلام)