شبکه فرهنگی الحسنین (علیهما السلام)

روزه، رمضان و قرآن

0 نظرات 00.0 / 5

 

مقدمه

روزه يکى از مهم ترين عبادت هاى مسلمانان و مؤمنان است که به عنوان يکى از مؤثرترين عوامل براى پرورش روح تقوا در تمام زمينه ها و همه ابعاد به مؤمنان معرفى شده است.
انجام اين عبادت در ماه رمضان در طول يک ماه کامل بر آن ها واجب است. ماهى که مهمترين امتياز آن نزول قرآن به منظور هدايت انسان ها در آن است.
در اين مقاله در رابطه با مقوله هاى سه گانه فوق يعنى روزه، ماه رمضان و قرآن در سه فصل سخن به ميان مى آيد.

 

 

 

فصل اول : روزه

روزه تکليفى است که مؤمنان وظيفه دارند در ماه مبارک رمضان آن را به منظور تقرّب به خدا با ترک خوردن و آشاميدن و مانند آن از طلوع فجر تا اذان مغرب در طول يک ماه کامل که گاه 29 روز و گاه 30 روز است، آن را به انجام رسانند.
قرآن کريم خطاب به مؤمنان فرمود: «يا ايّها الّذين آمنوا کتب عليکم الصيام کما کتب على الّذين من قبلکم لعلّکم تتقون؛» (1) اى افرادى که ايمان آورده ايد، روزه بر شما نوشته شده، همان گونه که بر کسانى که قبل از شما بوده اند نوشته شده تا پرهيزکار شويد.

 

 

 

تجلّى رحمت خدا در تکليف روزه

با اين که روزه از ارکان اسلام است اما انجام آن با مشقّت و محروميت از لذايذ مادى و مشکلاتى چون تحمّل رنج گرسنگى و تشنگى همراه است اما خداوند اولاً آن را با خطاب عاطفه برانگيز و مسؤوليت بخش يا ايّها الّذين آمنو همراه کرده است تا علاوه بر اهميّت موضوع روزه، به مؤمنان عظمت و کرامت ببخشد. امام صادق (ع) فرمود: «لذّة ما فى النداء ازال تعب العبادة و العناء؛» (2) لذّت خطاب يا ايّها الّذين آمنو آن چنان است که سختى و مشقت اين عبادت را از بين برده است.
ثانياً با بيان اين حقيقت که روزه اختصاص به مسلمانان ندارد بلکه در امّت هاى پيشين نيز بوده است، اين مطلب را گوشزد مى کند اين وظيفه، وظيفه همه انسان ها در هر دينى بوده است و اين خود ترغيب بر فعل و تطيّب نفس است لذا مى فرمايد: اين عبادت تنها بر شما واجب نشد، بلکه هيچ امتى از اين طاعت مستثنا نبوده اند.
ثالثاً با بيان فايده روزه و فلسفه انجام آن يعنى تحصيل تقوا آن را يک موضوع دوست داشتنى و گوارا مى سازد.
رابعاً با بيان اين حقيقت که گرفتن روزه براى شما خير است و ان تصوموا خيرلکم رحمت خود را متجلّى ساخته است تا مؤمنان با علاقه و عشق و محبت به اين وظيفه الهى بپردازند.

 

 

 

روزه در ديگر اديان

روزه بر پيروان ديگر اديان نيز واجب بوده است و برخى گفته اند اين تکليف از عهد آدم تا کنون وجود داشته. (3)
ناگفته نماند همانندى روزه مسلمانان با غير مسلمانان در اصل تکليف است نه در خصوصيات آن، زيرا آيه درباره اين مطلب که روزه بر همه امّت ها بدون استنثنا واجب بوده در کميّت و کيفيت نيز يکسان بوده ساکت است، در برخى نوشته ها آمده است:
روزه به طور کلّى در تمام اوقات در ميان هر طايفه، هر ملّت و مذهب در موقع ورود اندوه و زحمت غير مترقبه معمول بوده است. (4)
و حيات حواريون و مؤمنين ايام گذشته، عمرى مملو از افکار لذات و زحمات بيشمار و روزه دارى بود. (5)

 

 

 

هدف روزه

1 انسان مسافر است و مسافر به زاد و توشه نياز دارد. بهترين ره توشه سالکان مسير معاد تقواست «و تزوّدوا فانّ خير الزاد التقوي»؛ (6) توشه برگيريد زيرا بهترين توشه تقوا است.
براى رسيدن به تقوا گاه بايد انديشه را از راه تعليل و تحليل علمى و زمانى با تأييد انگيزه از راه دستورهاى عملى تقويت کرد در آيه مورد نظر دستور عملى به روزه را عاملى براى پيدايش اين ره توشه معنوى مى کند که انسان روزه دار با روزه دارى به تقوا مى رسد.
2 روزه داراى ابعاد گوناگون و آثار فراوانى از نظر مادى و معنوى است، روزه هم در بعد اخلاقى آثارى دارد و هم از نظر اجتماعى و هم از نظر بهداشتى و روانى و تأمين صحت و سلامتى انسان.
روزه از نظر اخلاقى روح انسان را تلطيف و اراده انسان را قوى و اميال و غرائز او را تعديل مى کند. زيرا انسان روزه دار اولاً با تحمّل گرسنگى و تشنگى و چشم پوشى از لذّت جنسى، روح خودش را تلطيف مى کند و از اين طريق زمام نفس سرکش را در اختيار داشته و بر هوس ها و شهوات خود مسلّط مى گردد و با تسلّط بر آن قلب انسان از نور و صفا برخوردار مى گردد.
و ثانياً با ترک موقت خوردنى ها و نوشيدنى ها و لذايذ با امکان دسترسى به آن ها از طريق حلال، روحيه مقاومت را در خود تمرين مى دهد تا در غير ماه رمضان از حرام اجتناب کند و به عبارت ديگر: اراده خود را تقويت مى کند تا به راحتى از هرچه که حرام است دورى گزيند.
و ثالثاً با اراده قوى، اميال خود را تعديل مى کند نه چون حيوانات که تنها تحت تأثير غرائز عمل کند بلکه غرائز خود را در اختيار دارد که د رجايى که بايد آن را اعمال کند، اعمال کند و در جايى که بايد کنترل کند و اعمال نکند، اعمال نمى کند و بالأخره روزه انسان را از عالم حيوانات ترقّى داده و به عالم ملکوت و فرشتگان صعود مى دهد.
در روايات اسلامى روزه را سپرى در برابر آتش دوزخ معرفى مى کند. پيامبر اکرم (ص) فرمود: «الصوم جنة من النار»؛ (7) روزه سپرى است در برابر آتش دوزخ.
امام صادق (ع) از پدرانش نقل مى کند که پيامبر اکرم (ص) به اصحابش فرمودند: «الا اخبرکم بشى ء ان انتم فعلتموه تباعدالشيطان منکم کما تباعدالمشرق من المغرب به قالوا بلى يا رسول اللّه (ص) قال: الصوم يسود وجهه و الصدقة تکسّر ظهره و الحب فى اللّه و الموازرة على العمل الصالح يقطع دابره و الاستغفار يقطع وتينه و لکل شى ء زکاة و زکاة الابدان الصيام»؛ (8) روزه روى شيطان را سياه مى کند و انفاق و صدقه دادن در راه خدا پشت او را مى شکند و دوست داشتن به خاطر خدا و مواظبت بر عمل صالح دنباله او را قطع مى کند و طلب مغفرت از خدا رگ گردن او را قطع مى کند و براى هرچيزى زکاتى است و زکات بدن روزه گرفتن است.
حضرت امير (ع) فرمود: «والصيام ابتلاءً لاخلاص العمل»؛ (9) خداى سبحان از اين جهت روزه را واجب فرمود که روح اخلاص در مردم پرورش يابد.
پيامبر اکرم (ص) فرمود: «انّ للجنة باباً يدعى الريّان لايدخل منه الّا الصائمون»؛ (10) بهشت درى دارد به نام ريّان (سيراب شده) که تنها روزه داران از آن وارد مى شوند.»

 

 

 

مشاهده ملکوت

روزه دار به دليل صبر و مقاومت در برابر گرسنگى و تشنگى و اميال و غرائز مى تواند ملکوت را مشاهده کند. توضيح آن که: بزرگترين مانع پيشرفت معنوى بشر اشتغال به خوردن و آشاميدن و لذائذ بدنى است و بهترين عامل رشد روحى وى نزاهت و پرهيز از اين امور است روزه انسان را از اشتغال به امور مادى باز مى دارد و فراغت بيشترى براى او فراهم مى کند تا در راز آفرينش خود بينديشد و زادراهش را فراهم آورد، روزه بهترين راه براى رسيدن به باطن عالم و مشاهده ملکوت آن است.
کم خورى و رعايت اعتدال از بهترين راه هاى طيّ مسير کمال است چنان چه پرخورى از بزرگترين موانع کمال به شمار مى آيد. بر همين اساس برخى بزرگان فرمودند: در فضيلت روزه همين بس که انسان روزه دار شبيه فرشتگان مى شود و غذاى او چون فرشتگان تسبيح و تحميد حضرت حق تعالى است.
در روايتى از امام رضا (ع) علت دستور به روزه دارى سؤال شد، آن حضرت فرمود: «لکى يعرفوا الم الجوع و العطش فليستدلّوا على فقر الآخرة و ليکون الصائم خاشعاً ذليلاً مستکينا مأجورا محتسباً عارفاً صابراً على ما اصابه من الجوع و العطش فيستوجب الثواب مع ما فيه من الامساک عن الشهوات و يکون ذلک واعظاً لهم فى العاجل و رائضاً لهم على اداء ما کلّفهم و دليلاً لهم فى الآجل و ليعرفوا شدّة مبلغ ذلک على اهل الفقر و المسکنة فى الدنيا فيؤدّوا اليهم ما افترض اللّه لهم فى اموالهم»؛ (11) علت تشريع روزه آن است که اولاً مسلمانان رنج گرسنگى و تشنگى را دريابند و به فقر و نياز آخرت راه يابند و ثانياً انسان روزه دار در برابر خدا خاشع و خاضع بوده و از اجر و پاداش برخوردار شده و بر آن چه که از گرسنگى و تشنگى به او مى رسد صبر کند تا استحقاق ثواب خدا را بيابد و ثالثاً روزه دارى سبب جلوگيرى از شهوت ها مى شود و رابعاً روزه دارى سبب مى شود تا او واعظى در حال داشته و رياضتى را تحمّل کرده تا در آخرت از آثار آن بهره مند شود و خامساً بداند گرفتارى هايى که به فقيران و نيازمندان در دنيا مى رسد پس حقوقى را که در اموال خود دارد به آن ها پرداخت کند.
از اين روايت استفاده مى شود انسان سير در برابر خدا خشوع و ذلّت بايسته را ندارد، از اين رو خدا فرمود: روزه بگيريد تا با تقوا باشيد منشأ فجور شهوت و غضب است و قوّه غضب نيز در خدمت شهوت است، بيشتر انسان هاى ظاهرى حيوان شهوى اند و قوّه غضب در آنان براى دفع از مشتهيات نفسانى است و در اين روايت امام رضا (ع) روزه گرفتن را عامل شکسته شدن شهوت مى داند.
انسان روزه با روزه داراى واعظ درونى است که او را نسبت به آخرتش پند دهد.
از نظر اجتماعى نيز روزه درس مساوات و برابرى در ميان افراد اجتماع است انسان هاى متمکن و ثروتمند با انجام اين دستور دينى، موقعيت گرسنگان و محرومان اجتماع را به طور محسوس درمى يابند. از اين روى مى يابيم که هشام ابن حکم از علت تشريع روزه سؤال مى کند، امام صادق (ع) جواب مى فرمايد: «انما فرض اللّه عزّ و جلّ الصيام ليستوى به الغنى و الفقير و ذلک ان الغنى لم يکن ليجد مسّ الجوع فيرحم الفقير، لانّ الغنى کلما اراد شيئاً قدر عليه فاراداللّه عزّ و جلّ ان يستوى بين خلقه و ان يذيق الغنى مسّ الجوع و الالم ليرقّ على الضعيف و يرحم الجائع»؛ (12) روزه به اين دليل واجب شده است که ميان غنى و فقير مساوات و برابرى بر قرار گردد و اين به خاطر آن است که غنى طعم گرسنگى را بچشد و نسبت به فقير اداى حق کند، زيرا اغنياء و ثروتمندان هرچه را بخواهند براى آن ها فراهم است، خدا مى خواهد ميان بندگان خود مساوات باشد و طعم گرسنگى و درد و رنج را به ثروتمندان بچشاند تا نسبت به ضعيفان و گرسنگان ترحم و دلسوزى کنند.
انسان روزه دار علاوه بر ترحم و دلسوزى نسبت به نيازمندان، و شريک شدن با آن ها در تحمّل رنج گرسنگى و تشنگى، مازاد مصرف خود را ذخيره و آن را در اختيار نيازمند قرار مى دهد.

 

 

 

ويژگى هاى روزه

روزه در آموزه هاى اسلامى ويژگى هايى دارد که به آن ها اشاره مى شود:

 

 

 

1. سلامتى و تندرستى

پيامبر اسلام (ص) فرمود: ان اللّه اوحى الى نبيّ من بنى اسرائيل: اخبر قومک ان ليس عبد يصوم يوماً ابتغاء وجهى الا صحّت جسمه واعظمت اجره؛ (13) خداى سبحان به پيامبرى از بنى اسرائيل وحى کرده است به قومت خبر بده که بنده اى روزى را روزه نمى گيرد براى رضاى خدا جز اين که جسمش سالم مى ماند و پاداشش بزرگ داشته مى شود.
و در روايت ديگرى فرمود: صوموا تصحوا؛ (14) روزه بگيريد سالم مى شويد. با توجه به اين که پيامبر فرمود: المعدة بيت کلّ داء و الحميّة رأس کلّ دواء؛ (15) معده خانه تمام دردها و امساک بالاترين داروهاست. روشن مى شود انسان روزه دارى که در ماه رمضان از خوردن و آشاميدن خوددارى مى کند، دستگاه گوارشى او به استراحت پرداخته و مواد زائد بدن را دفع مى کند.

 

 

2. عبادت بى مانند

روزه داراى خصلتى است که در اعمال عبادى ديگر يافت نمى شود از اين رو راوى مى گويد: به پيامبر اکرم (ص) گفتم: مرا به کارى فرمان ده که با عمل به آن خداى سبحان به من سود و منفعت اعطاء کند. پيامبر (ص) فرمود: «عليک بالصوم فانه لامثل له»؛ (16) بر تو باد به روزه گرفتن زيرا چيزى در عبادت مانند او نيست.

 

 

3. دعاى فرشتگان براى روزه داران

امام صادق (ع) از پيامبر نقل فرمود: که آن حضرت فرمودند: انّ اللّه عزّ و جلّ وکّل ملائکته بالدعاء للصائمين و قال اخبرنى جبرئيل عن ربّه انه قال: «ما امرت ملائکتى بالدعاء لاحد الّا استجيب لهم فيه»؛ (17) خداى متعال به فرشتگان وکالت داده تا براى روزه داران دعا کنند و فرمود: جبرئيل از سوى خدا به من خبر داد که خدا فرمود: فرشتگان را امر به دعا نکردم جز اين که آن را اجابت خواهم کرد.
و در سخن ديگرى آن حضرت فرمود: «انّ الصائم تسبح عظامه و تستغفر له الملائکة ما اکل عنده»؛ (18) استخوان هاى روزه دار خدا را تنزيه مى کند و فرشتگان براى او استغفار مى کنند.

 

 

4. آمرزش گناهان

پيامبر اکرم (ص) فرمود: «من صام رمضان ايماناً و احتساباً غفرله ما تقدّم من ذنبه»؛ (19) کسى که در ماه رمضان از روى ايمان و اعتقاد روزه بگيرد خداى متعال گناهان گذشته اش را مى بخشد.»
بر اساس آموزه هاى قرآن که انّ الحسنات يذهبن السيئات؛ نيکوکارى ها بدى ها را از صفحه اعمال انسان پاک مى کند روزه کار خوبى است که سيئات و بدهى هاى گناه را در انسان از بين مى برد.

 

 

5. استجابت دعاى روزه دار

يکى از ويژگى هاى روزه دار آن است که دعاى او مستجاب مى شود پيامبر اکرم (ص) فرمود: «ثلاثة لاتردّ دعوتهم: الصائم حتى يفطر» (20) سه گروه دعاى آن ها رد نمى شود که از آن ها روزه دارى است تا افطار کند. و در بيان ديگر فرمود: «الصائم عند افطاره دعوة مستجابة»؛ (21) دعاى روزه دار هنگام افطار مستجاب است.
و در گفتار ديگرى فرمود: «نوم الصائم عبادة و صمته تسبيح و عمله مضاعف و دعائه مستجاب و ذنبه مغفور»؛ (22) خواب روزه دار عبادت و سکوت او تنزيه خدا و عمل او چندين برابر و دعاى او مستجاب و گناه او مورد مغفرت است.
از اين احاديث استفاده مى شود، هر سالکى که حرمت الهى را پاس دارد دعاى او مستجاب خواهد بود. روزه دار نيز از اين برکت برخوردار و از وعده استجابت دعا بهره مند است.

 

 

6. دهان روزه دار خوشبوتر از مشک

در روايات دهن روزه دار را عطر آگين معرفى مى کند. امام صادق (ع) مى فرمايد: «اوحى اللّه عزّ و جلّ الى موسى (ع) ما يمنعک من مناجاتي: فقال: يا ربّ احبّک عن المناجاة لخلوف فم الصائم فاوحى اللّه عزّو جلّ اليه: يا موسى لخلوف فم الصائم اطيب عندى من ريح المسک؛» (23) خداى سبحان به موسى کليم وحى کرد و فرمود: چه چيزى تو را از مناجات با من باز مى دارد، موسى کليم فرمود: به دليل بوى دهان روزه دار مناجات را به تأخير انداختم، خداى سبحان به وى وحى کرد و فرمود: بوى دهن روزه دار براى من از بوى عطر مشک عطرآگين تر است.
ناگفته نماند، اين استشمام، استشمام ملکوتى است و استشمام ملکوتى نيازمند به باز شدن شامّه قلبى است و باز شدن شامّه قلبى و درونى آدمى است که عطرآگين بودن دهن روزه دار احساس مى شود.

 

 

7. دو خوشحالى براى روزه دار

امام صادق (ع) فرمود: «للصائم فرحتان، فرحة عند افطاره و فرحة عند لقاء ربّه»؛ (24) روزه دار دو خوشحالى دارد، خوشحالى هنگام افطار و خوشحالى هنگام ملاقات پروردگار.
روزه دار هنگام افطار خوشحال است زيرا از عهده تکليف الهى برآمده است و هنگام لقاى خداى سبحان نيز شاداب و شادمان خواهد بود.
البته ممکن است هنگام افطار، غروب و مغرب باشد و ممکن است عيد فطر باشد که جايزه روزه داران در آن روز اعطا مى شود.

 

 

8. اعطاء پاداش به روزداران توسط خداى سبحان بدون واسطه

در روايات فراوانى آمده است که خداى سبحان روزه را براى خود مى داند و خود بدان پاداش مى دهد. پيامبر اکرم (ص) فرمود: «کلّ عمل ابن آدم يضاعف الحسنة عشرة امثالها الى سبعمأة ضعف قال اللّه عزّ و جلّ الّا الصوم فانه لى و اجزى به يدع طعامه و شرابه و شهوته من اجلي»؛ (25) همه اعمال حسنه انسان از ده برابر تا هفتصد برابر پاداش دريافت مى کند اما خدا فرمود روزه مال من است و من به آن پاداش مى دهم زيرا روزه دار براى خدا خوردن و آشاميدن و شهوتش را رها مى کند.»
و باز پيامبر (ص) فرمود: «الصيام لارياء فيه قال اللّه: هولى و انا اجزى به»؛ (26) در روزه ريا و تظاهر راه پيدا نمى کند او مال من است و من به آن پاداش مى دهم.
اين که در روايت فرمود: روزه مال من است براى آن است که روزه صبغه صمدى دارد و بيان گر اوصاف تنزيهى خداى سبحان است زيرا خدا همه را غذا مى دهد اما خود غذا خور نيست روزه دار نيز در بخشى از ساعات شبانه روز از خوردن و آشاميدن و امور ممنوع ديگر خوددارى مى کند.
و اين که فرمود: من بدون واسطه به روزه دار پاداش مى دهم از عظمت اين عمل و خالص بودن حکايت مى کند.

 

 

9. پذيرايى ويژه روزه داران در بهشت

پيامبر اکرم (ص) فرمود: «للجنة ثمانية ابواب: فيها بابٌ يسمّى الريّان يدخل منه الصائمون فاذا دخل آخرهم اغلق فلم يدخل منهم احد و من دخل منه شرب و من شرب لم يظمأ ابداً»؛ (27) بهشت هشت در دارد که نام يکى از آن درها (ريّان) است که روز قيامت از آن در روزه داران وارد مى شوند و غير آن ها وارد نخواهند شد، گفته مى شود روزه داران کجايند تا وارد شوند، وقتى که آخرين آن ها وارد شد در بسته مى شود و کسى وارد نخواهد شد و کسيکه از آن در وارد شد از نوشيدنى استفاده مى کند و هر کس از آن نوشيدنى بنوشد هرگز تشنه نخواهد شد.
روزه داران در قيامت از سفره اى استفاده مى کنند که نه چشمى آن را ديده و نه گوشى آن را شنيده و نه بر قلب کسى خطور کرده است.

 

 

10. شفاعت روزه از روزه داران

عمل صالح همواره زنده است و از عامل شفاعت مى کند زيرا صورت ملکوتى عمل صالح به طرف خداى سبحان صعود مى کند و همين عمل زمينه صعود عامل را نيز فراهم مى کند از اين رو پيامبر اکرم (ص) فرمود: «الصيام و القرآن يشفعان للعبد يوم القيامة، يقول الصيام، اى ربّ منعته الطعام و الشهوة فشفعنى فيه و يقول القرآن منعته النوم بالليل فشفعنى فيه قال: فيشفعان»؛ (28) روزه و قرآن از انسان در روز قيامت شفاعت مى کنند، روزه مى گويد: پروردگار من اين انسان را از خوردن و اعمال شهوت باز داشتي. مرا در آن شفيع قرار ده و قرآن مى گويد: اين انسان را از خواب شب منع کردى، مرا در آن شفيع قرار ده، خداى سبحان به آن ها اجازه شفاعت مى دهد و آن ها شفاعت مى کنند.

 

 

دستورات روزه براى کاستن از سنگينى آن

«اياماً معدودات فمن کان منکم مريضاً او على سفر فعدّة من ايام اخرو على الّذين يطيقونه فدية طعام مسکين فمن تطوّع خيراً فهو خير له و ان تصوموا خيرٌ لکم ان کنتم تعلمون»؛ (29) چند روز معدودى را بايد روزه بگيرند و هر کس از شما بيمار يا مسافر باشد تعدادى از روزهاى ديگر را روزه بدارد و بر کسانى که روزه براى آن ها طاقت فراست (همچون بيماران مزمن و پيران) لازم است کفّاره بدهند، مسکينى را اطعام کنند و کسى که کار خيرى انجام دهد براى او بهتر است و روزه داشتن براى شما بهتر است اگر بدانيد.
در آيه فوق چند دستور ديگر را براى روزه داران بيان مى کند تا از سنگينى بار روزه کاشته شود و آن ها عبارتند از:
1. اولاً بدانيد انجام عمل روزه در روزهاى معدودى است نه آن که لازم باشد در همه سال و يا بخش مهم از آن را روزه بداريد. ميبدى در کشف الاسرار مى نويسد: خداوند سبحان چون بندگان را بر روزه تکليف کرد و اين بار حکم بر ايشان نهاده اياماً معدودات بگفت تا بر بندگان تکليف کردن نيايد پس اياماً معدودات تخفيفى است فردى، نظير «وجاهدوا فى اللّه حق جهاده» که پس از آن فرمود: «و ما جعل عليکم فى الدين من حرج» (30)
2. براى بيمار و مسافرى که روزه گرفتن براى او مشقت دارد از اين حکم در سفر معافند و بايد روزهاى ديگرى را به جاى آن روزه بگيرند.
3. کسانى که با نهايت زحمت بايد روزه بگيرند مانند پيرمردان و پيرزنان و بيماران مزمنى که بهبودى براى آن ها نيست روزه گرفتن براى آن ها واجب نيست. آن ها بايد به جاى روزه گرفتن کفاره بدهند و مسکينى را اطعام کنند.
4. اگر کسى مايل باشد بيش از آن چه که به عنوان کفّاره فرض و واجب است به صورت تطوّع و استحبابى اطعام کند براى او خير است.
5. يکى از حکمت ها و فلسفه هاى روزه آن است که خير، مصلحت مسلمانان در انجام آن است در صورتى که آن ها به خير بودن آن توجه کنند. زيرا انبياء الهى تعاليمى آورده اند که بشر در پيشرفت همه علوم از نيل و ادراک آن ها عاجز و ناتوان است چه اين که فرمود: «و يعلمکم مالم تکونوا تعلمون»؛ (31) خداى سبحان حقايق و معارف و چيزهايى را به شما تعليم مى دهد که شما هرگز نمى توانستيد به آن معارف و حقايق علم پيدا کنيد.
يکى از نوآورى هاى انبياء که با محاسبات علمى نمى توان به آن رسيد مسئله امساک از خوردن و آشاميدن و کنترل غرائز همراه با خلوص و قصد تقرّب است قرآن کريم علم جامعه بشرى به اين معارف را در پرتو ايمان به وحى و استماع آيات آن و تحليل عميق علمى آن ها ممکن مى داند.

 

 

فصل دوم : ماه رمضان

«شهر رمضان الّذى انزل فيه القرآن هدى للناس و بينات من الهدى و الفرقان فمن شهد منکم الشهر فليصمه و من کان مريضاً او على سفر فعدّة من ايام اخر، يريداللّه بکم اليسرو لايريد بکم العسر و لتکملوا العدة و لتکبّروا اللّه على ما هديکم و لعلّکم تشکرون»؛ (32) ( آن چند روز معدود را که بايد روزه بگيريد) ماه رمضان است، همان ماهى که قرآن در آن نازل شده است، قرآنى که موجب هدايت مردم و داراى نشانه هاى هدايت و معيارهاى سنجش حق و باطل است.
کسانى که ماه رمضان در حضر باشند بايد روزه بگيرند، اما آن ها که بيمار يا مسافرند روزهاى ديگر را به جاى آن روزه مى گيرند، خداى سبحان راحتى شما را مى خواهد و زحمت شما را نمى خواهد، هدف آن است که شما تعداد اين روزها را کامل کنيد و خدا را به خاطر اين که شما را هدايت کرده، بزرگ شماريد و شايد شکر نعمت هاى او را بگذاريد.

 

 

1. وجه نامگذارى ماه رمضان

1. رمضان از ريشه رمض به معناى شدّت و حرارت است (33) و در اصطلاح ماه پنجم از ماه هاى قمرى را گويند در علت نامگذارى اين ماه به رمضان وجوهى گفته اند: رمض بارانى است که قبل از پائيز مى بارد و زمين را شستشو مى دهد همچنان که ماه رمضان انسان ها را از گناه شستشو و دلهايشان را پاک مى کند. (34)
2. رمضان حرارت سنگ بر اثر حرارت خورشيد است و چون روزه دار در ماه رمضان حرارت تشنگى و مانند آن را احساس مى کند به آن رمضان گفته شده است. (35)
3. رمضان از اسماى الهى است و بر اثر رحمت پروردگار گناهان برطرف مى شود. (36)
از اين رو اميرالمؤمنين على (ع) فرمود:لاتقولوا رمضان و قولوا شهر رمضان فانکم ماتدرون ما رمضان. (37)
و امام باقر (ع) فرمود: «لاتقولوا هذا رمضان و لا ذهب رمضان و لاجاء رمضان فانّ رمضان اسم من اسماء اللّه و لکن قولوا شهر رمضان»؛ (38) نگوييد اين رمضان است و نگوييد رمضان رفته است و يا آمده است، رمضان اسمى از اسماء خداست ولى بگوييد ماه رمضان.
و پيامبر اکرم (ص) در وجه تسميه رمضان فرمود: «انما سمّى رمضان لانّ رمضان يرمض الذنوب»؛ (39) رمضان را به رمضان نام گذارى کردند چون رمضان گناهان را شستشو مى دهد.

 

 

2. ماه رمضان، ماه وجوب روزه و علت آن

با توجه به اين که در آيات قبل از وجوب روزه در روزهاى معيّن سخن به ميان آمده، در اين آيه ظرف آن روزهاى معيّن را مشخص کرده و آن ماه مبارک رمضان است.
از اختصاص ماه رمضان به وجوب روزه در بيانى از امام رضا (ع) چنين است اگر پرسش شود که چرا خداى سبحان روزه را در ماه رمضان واجب گردانيد نه ماه ديگر، علت و حکمت آن اين است که اولاً ماه رمضان ماهى است که خداى سبحان قرآن را در آن فرو فرستاده است که در آن مرز حق و باطل از هم تمايز پيدا مى کند چنان که قرآن فرمود، ماه رمضان ماهى است که قرآن در آن نازل شده است و ثانياً در آن نبوت تحقق پيدا کرده است و ثالثاً در آن شب قدرى قرار گرفته است که ارزش آن بيش از هزار ماه است و در آن هر امر حکيمانه و استوارى بر اساس حکمت الهى تدبير و اجرا مى گردد و رابعاً آغاز سال است که مقدّرات سالانه هرچيز و هر شخصى به اعتبار شب قدر در آن رقم مى خورد.
اگر پرسش شود که چرا به روزه در ماه رمضان امر شده است و نه کمتر و نه بيشتر براى آن است که ارزيابى صحيح توان غالب مردم مقدور خداى سبحان است که به هر چيز احاطه علمى دارد و شايد از تجربه نوعى به توان استمداد کرد که نصاب مقرر براى اهل روزه و افطار و براى ادا و قضا حدّى است معقول و مقبول متشرّعان از اين رو خداى سبحان اين توان را در نظر گرفته و آن را در ماه رمضان قرار داده است و اگر توان مردم کمتر از اين بود روزهاى کمترى واجب مى شد و اگر توان بيشتر بود روزهاى بيشترى واجب مى گرديد. (40)

 

 

3. ويژگى هاى ماه مبارک رمضان

در روايات و ادعيه ويژگى هاى فراوانى براى ماه رمضان ذکر شده که بيان گر عظمت اين ماه است.
در دعاى 44 صحيفه سجاديه که هنگام دخول ماه رمضان امام سجاد (ع) آن را مى خواندند آمده است که خدا را سپاس که ما را به راه هاى احسان خويش کشاند که به مدد ستايش او به سوى خشنودى اش ره پوييم، ستايشى که از ما بپذيرد و خرسند گردد. سپاس و ستايش خداى را که ماه خود، ماه رمضان را راهى از راه هاى احسان خويش قرار داد.
ماه روزه، و ماه اسلام و ماه پاکى و پاک کنندگى و ماه آزمايش براى خلوص و ماه به پا خاستن براى شب زنده دارى و ماهى که قرآن چون رهنمونى براى مردم و چون نشانه هايى آشکار از راه راست و جدا کننده درست از نادرست است، براى همين برترى آن را بر ماه هاى ديگر با حرمتى بى شمار و فضيلت هاى بسيار، آشکار ساخت از اين رو براى بزرگداشت اين ماه، آن چه را که در ماه هاى ديگر جايز و حلال مى شمرد حرام کرد و به گرامى داشت آن خوردنى ها و نوشيدنى ها را ممنوع کرد و براى وقتى معلوم و مقرّر فرمود که اگر پيش تر انجام گيرد خداى متعال انجام آن را اجازت ندهد و اگر باز پس افرازد نپذيرد.
پيامبر اکرم (ص) در خطبه اى در پايان ماه شعبان در اهميت اين ماه فرمود: ماه رمضان، ماه خدا، ماه برکت، آمرزش و رحمت است ماهى که روزهاى آن برتر از روزهاى ديگر و شب هاى آن بهترين شب هاست، لحظات و ساعات اين ماه بهترين ساعات است.
ماهى که مردم در آن به ميهمانى خدا دعوت شده اند و از کسانى که مورد اکرام خداى سبحان هستند.
ماهى که نفس ها تسبيح، خوابشان عبادت، اعمالشان مقبول و دعاهاشان مستجاب است. (41)

 

 

فصل سوم : قرآن

 

 

1. ماه رمضان ماه نزول قرآن

ماه رمضان ماهى که شرافت آن به نزول قرآن است يعنى عظمت و شرافت ماه به قرآن است نه به وجود روزه...
قرآنى که حاوى معارف و احکام فراوانى است که يکى از آن ها روزه است، قرآنى که هدايت انسان ها را بعهده دارد و شواهد هدايت و فرق بين حق و باطل در آن تعبيه شده است.

 

 

2. اوصاف قرآن

در روايات فراوانى خداى سبحان اوصاف قرآن را ذکر فرموده است: قرآن نور و روشنايى است که خود روشن است و ديگران را روشن مى کند، قرآن کتابى خواندنى است که گاه به انسان هشدار مى دهد و گاه به او بشارت و مژده مى دهد، قرآن کتابى است که خداى سبحان به عنوان بهترين نعمت معنوى به انسان ارزانى داشته است، قرآن معجزه جاويد پيامبر گرامى اسلام، کتاب موعظه و پند و اندرز است، کتابى است که بيمارى هاى روحى و قلبى انسان را شفا مى بخشد، و اوصاف فراوان ديگر: اما در آيه مورد نظر سه وصف براى قرآن ذکر مى کند:

الف: کتاب هدايت

قرآن هدايت گر انسان هاست، اگرچه هدايت از اوصاف فعلى خداست و فقط او هدايت گر انسان هاست اما نسبت هدايت به قرآن به اعتبار مظهر بودنش براى هدايت حق تعالى است.
قرآن هدايت گر همه انسان هاست اما در برخى آيات آن را هادى متّقين معرفى کرده است. اما بايد توجه داشت که براى متقيان هادى بالفعل است و تنها آن ها که از تقوا بهره اى دارند از اين کتاب بهره بهينه مى برند.

ب: شواهد دلايل هدايت

در آيه فرمود: و بيّنات من الهدى يعنى قرآن دلايل و شواهد هدايت است. گروهى از انسان ها وجود خدا و معاد و نياز بشر به وحى و پيامبرى و اين که تنها راه اصلاح جوامع بشرى وحى است را با برهان عقلى مى فهمند، معارف قرآن براى اين دسته روشن است و آيات قرآن براى اين گروه شاهد است و دليل نقلى در واقع براى آنان تأييد کننده برهان عقلى است اما کسانى که خود اهل ابتکار و استدلال نيستند سراسر قرآن براى آنان هدايت است.

ج: فارق بين حق و باطل

قرآن به اعتبار اشتمال آن بر معارف الهى و احکام عملى معيار سنجش حق و باطل است.

 

 

سرّ برداشتن حکم روزه از مسافر و بيمار

قرآن در اين آيه حکم روزه براى مسافر را با شرايط خود برداشته است و فرموده در حالت سفر و بيمارى روزه بر آن ها واجب نيست و در غير ماه رمضان بايد روزه بگيرند البته بايد حتماً يک ماه کامل روزه بگيرند قرآن بدنبال آن سرّ آن را ذکر مى کند و مى فرمايد: يريدبکم اليسر و لايريد بکم العسر خداى سبحان راحتى شما را مى خواهد و زحمت شما را نمى خواهد يعنى روزه با تمام اهميّتى که دارد چون خداى سبحان زحمت انسان ها را نمى خواهد در سفر و در حالت بيمارى اين وجوب برداشته مى شود زيرا اسلام دين آسان و روان است و پيامبر فرمود: که خدا مرا به شريعتى و آيينى مبعوث کرده است که آسان و روان است. (42)
و در اين دين تکليفى فراتر از توان انسان ها ندارد و چون روزه گرفتن مريض و مسافر غالباً دشوار است قرآن در آيه مورد نظر به دليل مشقّت زا بودن، حکم آن را برداشته ولى وجوب قضا براى جبران و تکميل شماره روزهاى فوت شده فرموده، شما بايد قضاى روزه هاى فوت شده را انجام دهيد.

 

 

روزه و اعتراف به کبريايى خدا

در پايان آيه مورد بحث قرآن فرمود: ولتکبّروا اللّه على ماهديکم و لعلکم تشکرون تا خدا را به خاطر آن که شما را هدايت کرده بزرگ بشماريد و سپاسگزار نعمت هاى او باشيد. در واقع يکى از حکمت هاى روزه اعتراف به کبريايى خدا در فرستادن قرآن و اقرار به ربوبيت او و عبوديت بندگان اوست و همچنين روزه گرفتن سپاسگزارى از اوست به جهت هدايتى که در حق بندگان روا داشته است اما اين که روزه گرفتن براى شکر نعمت است جهت آن اين است که عبادت براى تشکر از خداست و روزه وقتى شکر نعمت محسوب مى شود که واقعى باشد يعنى انسان در رستن از آلودگى هاى طبيعت و خوددارى از بسيارى خواسته هاى برخاسته از نفس، اخلاص داشته باشد.

 

 

نتيجه گيرى

از مجموعه مطالب مطرح شده استفاده مى شود که خداى سبحان روزه را بر مسلمانان و مؤمنان واجب کرده است چنان که بر پيشينيان نيز واجب کرده بود. و خدا براى اين که مشقّت زا بودن اين عبادت را براى مؤمنان قابل پذيرش قرار دهد از تعابير ويژه اى استفاده کرده است و آن ها عبارتند از:
1. با خطاب به مؤمنان لطف و رحمت خود را به آن ها نشان داده و گرفتن روزه را در واقع لطف و رحمت خدا به بندگان مى داند.
2. فرمود: وجود روزه اختصاص به شما ندارد بلکه پيشينيان نيز اين تکليف را داشته اند.
3. روزه به منظور تکميل نفسانى شما و رسيدن به تقواى الهى است.
4. وجوب اين روزه در مدت معيّن و در ماه خاص يعنى ماه رمضان است و در اين ماه انسان ها از حلال اجتناب مى کنند تا در غير رمضان از حرام دورى کنند.
5. ماهى که روزه در آن بر مؤمنان واجب شده است ماه خير و برکت و نزول قرآن است که وسيله هدايت انسان و برخوردار از شواهد هدايت و فارق بين حق و باطل است، ماهى که در آن شب قدر واقع شده است.که ارزش آن برابر با هزار ماه است، شبى که در آن تقدير و سرنوشت انسان رقم مى خورد.
6. انسان مسافر و مريض براى تسهيل و آسان گيرى اين تکليف را ندارد گرچه در غير ماه رمضان به تعداد روزهاى سفر و بيمارى بايد آن را جبران کند.
7. انسان هايى که توان انجام قضاى روزه را ندارند بجاى روزه گرفتن بايد به مساکين اطعام کنند.
8. روزه عبادتى است که انسان مؤمن آن را به منظور اعتراف به کبريايى خدا انجام مى دهد.
9. روزه مثل ديگر عبادات براى شکر نعمت هاى الهى است.
10. قرآنى که در اين ماه نازل شده است هدف نزول آن هدايت بشريت و رهانيدن آنان از جهل و ظلمت و وارد کردن آنان در نور و روشنايى است از اين رو شايسته است مسلمانان براى رسيدن به نور قرآن و استفاده از مواعظ آن و درمان بيمارى هاى روحى به قرآئت آن پرداخته و ضمن خواندن، در معارف آن تدبر نموده و حقايق آن را فهم کنند و به آن عمل نمايند.


پى نوشت ها :
1. سوره بقره، آيه 183.
2. تفسير مجمع البيان، ج 21، ص 490.
3. الکشاف، ج 1، ص 225.
4. قاموس، کتاب مقدس، ص 327.
5. همان،ص 328.
6. سوره بقره، آيه 197.
7. اصول کافى، ج 2، ص 19.
8. وسائل الشيعه، ج 10، ص 395 396.
9. نهج البلاغه،، حکمت 252.
10. وسائل الشيعه، ج 10، ص 404.
11. همان،ج 7، ص 4.
12. همان، ص 3.
13. الدرالمنثور، ج 1، ص 437.
14. بحارالانوار، ج 93، ص 255.
15. همان، ج 59، ص 260.
16. الدرّ المنثور، ج 1، ص 437.
17. اصول کافى، ج 4، ص 64.
18. الدر المنثور، ج 1، ص 439.
19. همان، ص 436.
20. همان، ص 441.
21. همان، ص 437.
22. همان.
23. اصول کافى، ج 4، ص 64 65.
24. همان، ص 65.
25. الدرّ المنثور، ج 1، ص 435.
26. همان، ص 436.
27. همان.
28. همان، ص 440.
29. سوره بقره، آيه 184.
30. کشف الاسرار، ج 1، ص 485.
31. سوره بقره، آيه 151.
32. همان، آيه 185.
33. مفردات راغب، ص 366.
34. لسان العرب، ج 7، ص 161 و تفسير کبير، ج 5، ص 83.
35. ترتيب کتاب العين، ج 1، ص 713 و تفسير قرطبى، ج 2، ص 271.
36. مجمع البيان، ج 1 2، ص 495.
37. الکافى، ج 4، ص 69.
38. همان.
39. الدرّ المنثور، ج 1، ص 444.
40. عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 123.
41. وسائل الشيعه، ج 1، ص 213.
42. کافى، ج 5، ص 294.

 

نظر خود را اعلام كنید

نظرات كاربران

نظری وجود ندارد
*
*

شبکه فرهنگی الحسنین (علیهما السلام)