چهل داستان و چهل حدیث از امام حسن مجتبی (علیه السلام)

چهل داستان و چهل حدیث از امام حسن مجتبی (علیه السلام)0%

چهل داستان و چهل حدیث از امام حسن مجتبی (علیه السلام) نویسنده:
گروه: امام حسن مجتبی علیه السلام

چهل داستان و چهل حدیث از امام حسن مجتبی (علیه السلام)

نویسنده: عبدالله صالحى
گروه:

مشاهدات: 4319
دانلود: 3086

توضیحات:

چهل داستان و چهل حدیث از امام حسن مجتبی (علیه السلام)
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 38 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 4319 / دانلود: 3086
اندازه اندازه اندازه
چهل داستان و چهل حدیث از امام حسن مجتبی (علیه السلام)

چهل داستان و چهل حدیث از امام حسن مجتبی (علیه السلام)

نویسنده:
فارسی

تذکراین کتاب توسط مؤسسه فرهنگی - اسلامی شبکة الامامین الحسنین عليهما‌السلام بصورت الکترونیکی برای مخاطبین گرامی منتشر شده است.

لازم به ذکر است تصحیح اشتباهات تایپی احتمالی، روی این کتاب انجام گردیده است.

فهرست مطالب

مقدّمه 4

خداشناسی 5

خشنودی خداوند 6

شناخت قرآن مجيد 6

پيروان حقيقی قرآن 7

قرآن در صحنه قيامت 8

فضائل اهل بيت عليهم‌السلام 9

دستيابی به علوم پيامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم 10

آرامش در پرتو ولايت 11

آمرزش گناه در پرتو محبّت 12

حرمت صدقه بر آل محمد صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم 12

حكومت و اهل بيت عليهم‌السلام 13

فرجام امامان راستين 14

شيعيان كيستند و دوستان كدامند؟ 15

معيارهای دوستان سالم 16

سياست از ديدگاه معصوم 17

عزّت مؤمن 18

انتخاب دوست 19

فروتنی 19

سخاوت و نيكی 20

همسايگان را بر خويش مقدم بداريد 21

تقوا 22

چگونگی ورود به نماز 23

دعای قنوت 24

چگونگی ورود به مسجد 25

فوايد رفت و آمد به مسجد 26

توجه به قيامت 27

رمضان ماه آزمايش 28

چاره انديشی ترك گناه 29

رذائل اخلاقی 30

بخل 30

آداب غذا خوردن 31

شستن دستها قبل از خوردن غذا 32

چرا وحشت از مرگ؟ 32

هرگز نيازمند را دست خالی برنگردانيد 33

نيكی را اينگونه پاسخ دهيد 34

اهميت غذای روحی 35

پند و اندرز 35

سه نكته اساسی 36

ثمرات بردباری 36

چهل حديث از امام حسن مجتبی (عليهما‌السلام )

مقدّمه

قال رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم :

«مَنْ حَفِظَ مِنْ أُمَّتِی أَرْبَعِينَ حَديثاً مِمّا يَحْتاجُونَ إلَيْهِ مِنْ أَمْرِ دِينِهمْ بَعَثَهُ اللهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ عالِماً فَقيهاً »

«هر كس از امّت من چهل حديث و گفتار ـ از احاديثی كه به امور دينی آنها مربوط است ـ حفط كند خداوند ـ سبحان ـ آن كس را در روز قيامت دانشمند و فقيه محشور خواهد نمود.»

كلمات درر بار اهل بيتعليهم‌السلام بالاترين پشتوانه فرهنگ بالنده انقلاب اسلامی ماست و ما در اين نوشتار، چهل حديث از كلمات اوّلين ثمره نبوت و امامت؛ حسن بن علیعليهما‌السلام را برگزيده ايم. اين سخنان شيرين، كه دربر گيرنده چهل موضوع از موضوعات اخلاقی، فرهنگی و سياسی جامعه ماست، خود روشنگر، راهنما و چراغی است برای علاقمندان به خاندان عصمت و طهارت و معالم پرمحتوای آنها اضطراب و نگرانيهای روحی و روانی را می زدايد باشد تا ذخيره ای برای مؤلف و دست اندركاران چاپ و نشر آن در روز ـ يَوْمَ لا يَنْفَعُ مالٌ وَلا بَنُونٌ ـ شود، اينك شما و كلمات درر بار آن بزرگوار.

احمد زمانی

خداشناسی

١. قال الحسن بن علیعليهما‌السلام فی قول الله ـ عزّوجلّ ـ : «بسم الله الرحمن الرحيم»:

فَقالَ:اللهُ هُوَ الَّذِ ی يَتَأَلَّهُ إِلَيْهِ عِنْدَ الْحَوائِجِ وَالشَّدائِدِ كُلُّ مَخْلُوق عِنْدَ اِنْقِطاعِ الرَّجاءِ مِنْ كُلِّ مَنْ دُونَهُ وَتُقَطَّعُ الأسْبابَ مِنْ جَميعِ مَنْ سِواهُ تَقُولُ بِسْمِ اللهِ أَيْ أَسْتَعينُ عَل ی أُمُورِ ی كُلِّها بِاللهِ الَّذِ ی لا تُحقُّ الْعِبادَةُ إلاّ لَهُ، المُغيثُ إذا اسْتُغيثَ وَالمُجيبُ إذا دَع ی .

امام مجتبیعليه‌السلام با تفسير «بسلمه »(١) راه فطرت (كه يكی از قويترين برهانهای خداشناسی است) را بيان می كند، آن حضرت فرمود:

«خداوند متعال وجودی است كه همه موجودات در نيازمندی و سختيها به او پناه می برند، بويژه هنگامی كه اميد از غير او قطع گردد و همه وسائط و اسباب را ناچيز ببيند.» يعنی فطرت خداشناسی، انسان را در تنگناها به سوی واجب الوجود هدايت می كند «اين كه می گويی: «بسم الله ..»؛ يعنی ياری و كمك می خواهم در همه كارهايم از خداوندی كه عبادت (خضوع و كرنش) برای غيرش سزاوار نيست، او فريادرسی است كه به هنگام دادخواهی دستگيری می نمايد، و اگر كسی بخواندش پاسخ می گويد.»

خشنودی خداوند

٢. قيل للحسن بن علیعليهما‌السلام : إنَّ أباذر يقول: الفَقْرُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنَ الغِنی وَالسُقْمُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنَ الصِحَّةِ.

فَقالَ:رَحِمَ اللهُ أَباذَرَ، أَمّا أَنَا أَقُولُ: مَنِ اتَّكَلَ عَل ی حُسْنِ اِخْتِيارِ اللهِ لَمْ يَتَمَنَّ أَنَّهُ فِ ی غَيْرِ الْحالَةِ الَّتِ ی اخْتارَ اللهُ لَهُ، وَهَذا حَدُّ الوُقُوفِ عَل ی الرِضا بِما تَصَرَّفَ بِهِ الْقَضاءُ .

به امام مجتبیعليه‌السلام گفته شد، كه اباذر ـ ره ـ می گفت: «فقر و تنگدستی را از بی نيازی، و بيماری را از تندرستی و سلامتی بيشتر دوست دارم.

حضرت فرمود: خداوند ابوذر را رحمت كند امّا من می گويم: آن كس كه بر حسن اختيار خداوند اعتماد كند، چيزی را نمی طلبد كه جز خداوند برايش انتخاب كرده باشد. و اين است معنای خشنودی در برابر حكم خداوند سبحان.

شناخت قرآن مجيد

٣. قال الحسن بن علیعليهما‌السلام فی وصف القرآن المجيد:

«إنَّ هَذَا القُرآنَ فِيهِ مَصابِيحُ النُورِ، وَشِفاءُ الصُّدُورِ، فَلْيُجَلْ جالٌ بِضَوئِهِ وَلَيلجم الصفة قَلبه، فَإِنَّ التَّفْكِيرَ حَياةُ القَلْبِ البَصيرِ، كَما يَمْش ی المُسْتَنِيرُ فِ ی الظُّلُماتِ بِالنُّورِ

امام حسن مجتبیعليه‌السلام در توصيف و شرح حال قرآن مجيد فرمود:

«در اين قرآن است چراغهای درخشنده هدايت و شفای دلها و قلب ها، پس بايد دلها را با فروغ تابناكش روشن ساخت و با گوش فرادادن به فرامينش قلب را، كه مركز فرماندهی بدن است، در اختيارش گذاشت؛ زيرا به وسيله انديشيدن، قلب زندگیِ روشن خود را می يابد، همان طوری كه رهروان در پرتو نور از تاريكيها گذر می كنند و می رهند.»

پيروان حقيقی قرآن

٤. قال الحسن بن علیعليهما‌السلام :

«ما بَقِ ی َ فِ ی الدُنْيا بَقِيَّةٌ غَيْرَ هَذَا القُرآنِ فَاتَّخِذُوهُ إماماً يَدُلُّكُمْ عَل ی هُداكُمْ، وَإنَّ أَحَقَّ الناسِ بِالقُرآنِ مَنْ عَمِلَ بِهِ وَإنْ لَمْ يَحْفَظْهُ وَأَبْعَدَهُمْ مِنْهُ مَنْ لَمْ يَعْمَلْ بِهِ وَإنْ كانَ يَقْرَأُهُ

«تنها چيزی كه در اين دنيای فانی و زوال پذير باقی می ماند قرآن است، پس قرآن را پيشوا و امام خود قرار دهيد، تا به راه راست و مستقيم هدايت شويد.

همانا بيشترين حق را كسی به قرآن دارد كه بدان عمل كند، گرچه بظاهر آن را حفظ نكرده باشد و دورترين افراد از قرآن كسانی هستند كه به دستورات آن عمل نكنند گرچه حافظ و قاری اش باشند.»

قرآن در صحنه قيامت

٥ ـ قال الامام المجتبیعليه‌السلام :

«إنَّ هذا القُرآنَ يَجِئُ يَوْمَ القِيمَةِ قائِداً وسائِقاً يَقُودُ قَوْماً إل ی الجَنَّةِ أَحَلُّوا حَلالَهُ وَحَرَّمُوا حَرامَهُ وآمَنُوا بِمُتَشابِهِهِ ويَسُوقُ قَوْماً إل ی النّارِ ضَيَّعُوا حُدُودَهُ وأَحْكامَهُ وَاسْتَحَلُّوا حَرامَهُ »

«قرآن در صحنه قيامت به صورت رهبر و امام ظهور يافته، مردم را به دو دسته تقسيم می كند:

١. كسانی را كه به قرآن عمل نموده، حلال و حرام آن را همانگونه كه هست بجا آورده اند و متشابه آن را با قلب پذيرا شده اند به سوی بهشت جاويدان هدايت می نمايد.

٢. آنان را كه حدود و قوانينش را ضايع نمودند و بر محرّمات آن تعدّی كردند و حلال شمردند، به سوی آتش (جهنّم) روانه می سازد.»

فضائل اهل بيتعليهم‌السلام

٦. قال الحسن بن علیعليهما‌السلام :

«أَيُّهَا النّاسُ اِعْقِلُوا عَنْ رَبِّكُمْ، إنَّ اللهَ ـ عَزَّوَجَلَّ ـ اصْطَف ی آدَمَ وَنُوحاً وآلَ إبراهيمَ وَآلَ عِمْرانَ عَلَ ی العالَمينَ، ذُرِّيَةً بَعْضُها مِنْ بَعْض وَاللهُ سَميعٌ عَليمٌ، فَنَحْنُ الذُرِّيَةُ مِنْ آدَمَ وَالأُسْرَةُ مِنْ نُوح، وَالصَّفْوَةُ مِنْ إبراهيمَ، وَالسُّلالَةُ مِنْ إسماعيلَ وَآلُ مُحَمَّد نحْنُ، فيكُمْ كَالسَماءِ المَرْفُوعَةِ وَالأرْضِ المَدْحُوَّةِ وَالشَمْسُ الضاحِيَةِ وَكَالشَجَرَةِ الزَّيْتُونَةِ، لا شَرْقِيَّةٌ وَلا غَربيَّةٌ الَّت ی زَيْتُها النَبِيٌّ صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم وَعَلِ ی ٌّ فَرْعُها، وَنَحْنُ وَاللهِ ثَمَرَةُ تِلْكَ الشَجَرَةِ، فَمَنْ تَعَلَّقَ بِغُصْن مِنْ أَغْصانِها نَجَ ی وَمَنْ تَخَلَّفَ عَنْها فَإلَ ی النّارِ هَو ی »

««ای مردم علم و معرفت را از پروردگار خود بياموزيد. همانا خداوند بزرگ آدم و نوح و آل ابراهيم و آل عمران را برای جهانيان، به پيامبری برگزيد، آنان دودمانی بودند كه (پاكی، تقوا، و فضيلت را) بعضی از بعض ديگر گرفته بودند. خداوند (از كوششهای آنان در راه رسالت) شنوا و داناست.

مردم! ما ـ اهل بيت ـ از فرزندان آدم و دودمان نوح و فرزندان برگزيده ابراهيم و تبار اسماعيليم، ما آل محمد، در ميان شما همانند آسمان بلند و همچون زمين گسترده و مثل خورشيد پر فروغيم. همانند درخت زيتونيم كه نه به شرق مايل است نه به غرب. درختی كه ريشه اش رسول خدا ـ ص ـ است و شاخه اش علی بن ابی طالب ـ ع ـ سوگند به خدا ما اهل بيت ميوه آن درختيم، پس هر كس به يكی از شاخه های آن چنگ زند نجات پيدا می كند (سعادتمند است) و هر كس از آن جدا شود جايگاهش آتش است.»

دستيابی به علوم پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم

٧. بعد از رحلت رسول خدا ـ ص ـ امام حسن مجتبی ـ ع ـ در دوران كودكيش روزی بر منبر بالا رفت، حمد و ثنای الهی بجا آورد، سپس رو به مردم كرده، فرمود:

أَيُّهَا الناسُ سِمَعْتُ جَدِّ ی رَسُولَ اللهِ صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم يَقُولُ: «أَنا مَدِينَةُ العِلْمِ، وَعَلِ ی ٌّ بابُها، وَهَلْ يَدْخُلُ المَدينةَ إلاّ مِنْ بابِها

«ای مردم شنيده ام از جدّم پيامبر خدا ـ ص ـ كه می فرمود: «من شهر علم و دانش و فضيلتم و علی درب ورودی آن شهر است و كسی كه می خواهد به شهری داخل شود از غير درب ورودی وارد نخواهد شد.»

اين كلمات كوتاه و پر محتوا را گفت و از منبر پايين آمد، پدرش علی بن ابی طالبعليه‌السلام او را در بغل گرفت و به سينه چسبانيد و مورد تفقد قرار داد.

پس دسترسی به علم و فضائل رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ممكن نيست مگر از طريق امير المؤمنينعليه‌السلام كه او واسطه اين فيض بزرگ است.

آرامش در پرتو ولايت

٨. امام مجتبیعليه‌السلام در حضور پدر گراميش خطبه ای خواند كه در بخشی از آن فرمود:

«أَمّا بَعْدُ فَإنَّ عَلِيّاً بابٌ مَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِناً وَمَنْ خَرَجَ مِنْهُ كانَ كافِراً، أَقُولُ قَوْلِ ی هَذا، وَأَسْتَغْفِرُ اللهَ لِ ی وَلَكُمْ »

«همانا علی بن ابی طالبعليه‌السلام دربی است كه هر كس بر آن وارد شود؛ يعنی او را بشناسد و بر او اقتدا كند، آرامش و امنيت كامل را درمی يابد و هر كس به آن درب روی نياورد و مخالفت با او كند ـ كفر و بدبختی و تيره روزی او را فراخواهد گرفت، سپس فرمود: اين گفته و مطلب اساسی من است، آنگاه برای خود و ديگران طلب رحمت و آمرزش نموده و گفت: استغفر الله لی و لكم، و سپس از منبر فرود آمد.»

امير المؤمنينعليه‌السلام ايستاد و پيشانی و بين دو چشم فرزندش را بوسيد و اين آيه شريفه را تلاوت كرد:

«ذُرِيَّةً بَعْضُها مِنْ بَعْض، وَاللهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ

«فرزندان، بعضی بر بعض ديگر برتری دارند، خدای سبحان شوانا و دانا است.»

اين آيه درباره فرزندان ابراهيمعليه‌السلام است كه امامت به بعضی از آنها رسيد.

آمرزش گناه در پرتو محبّت

٩. قال الحسن بن علیعليهما‌السلام :

«وَاللهِ لا يُحِبُّنا عَبْدٌ أَبَداً وَلَوْ كانَ أَسيراً فِ ی الدَّيْلَمِ إلاّ نَفَعَهُ حُبُّنا وَإنَّ حُبَّنا لَيُساقِطُ الذُّنُوبَ مِنْ بَنِ ی آدَمَ كَما يُساقِطُ الريحُ الوَرَقَ مِنَ الشَجَرِ

«سوگند به خداوند كه كسی دوست نمی دارد ما را ـ گر چه در دورترين نقاط؛ همچون ديلم(٢) اسير باشد ـ مگر اين كه دوستی ما به حال او مفيد خواهد بود، همانا ولايت و محبت ما ـ اهل بيت ـ گناهان فرزندان آدم را از بين می برد همان طوری كه باد برگ درختان را از شاخه و تنه او جدا می كند و به زمين می ريزد.»

حرمت صدقه بر آل محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم

١٠. ابوالجوزاء می گويد: خدمت امام مجتبیعليه‌السلام رسيدم، پرسيدم آيا شما از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم چيزی را بياد داريد؟

«قالَ:أذْكُرُ أنّ ی أَخَذْتُ تَمْرَةً مِنْ تَمْرِ الصَدَقَةِ فَجَعَلْتُها فِ ی فِيَّ، قالَ: فَنَزَعَها رَسُولُ اللهِ بِلِعابِها فَجَعَلَها فِ ی التَّمْرِ، فَقيلَ يا رَسُولَ اللهِ ما كانَ عَلَيْكَ مِنْ هذِهِ التَّمْرَةِ لِهذَا الصَّبِيّ؟ قالَ: إِنّا آلُ مُحَمَّد لا تُحِلُّ لَنَا الصَّدَقَةُ »

«فرمود: بياد دارم روزی ـ در محضر رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بودم ـ مقداری خرما برداشتم و در دهانم گذاشتم تا بخورم، رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آن خرما را ـ بهمراه زنجابهای اطراف آن ـ گرفت و در روی خرماهای ديگر گذاشت. از حضرت سؤال شد: چرا آن خرما را از اين فرزند كوچك (بچه) گرفتيد؟!

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: ما آل محمديم و صدقه بر ما حلال نيست(٣) (يعنی حرام است).

حكومت و اهل بيتعليهم‌السلام

١١ ـ امام مجتبیعليه‌السلام در پاسخ به نامه ای كه معاويه برای آن حضرت فرستاده بود، چنين جواب دادند:

«إنَّما هذَا الأمْرُ لِ ی وَالخِلافَةُ لِ ی وَلاِهْلِ بَيْتِ ی ، وَإنَّها لَمُحَرَّمَةٌ عَلَيْكَ وَعَل ی أَهْلِ بَيْتِكَ سِمِعْتُهُ مِنْ رَسُولِ اللهِ صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم .وَاللهِ لَوْ وَجَدْتُ صابِرينَ عارِفينَ بِحَقّ ی غَيْرَ مُنْكِرينَ ما سَلَّمْتُ لَكَ وَلا أَعْطَيْتُكَ ما تُريدُ

«همانا اين امر (حكومت) و جانشينی رسول خدا ـ ص ـ از آن من و مربوط به اهل بيت من است. تو غاصبی، خلافت بر تو و خاندانت حرام است. اين مطلب را از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم شنيده ام. (سپس فرمود:) سوگند به خداوند، چنانچه می يافتم يارانی آگاه و آشنا در حق ما (كه در راه احيای حق ايستادگی می نمودند) حكومت را به تو واگذار نمی كردم و نمی دادم به تو آنچه را كه می خواستی. (حتی با شرايطی كه در عقد صلحنامه نوشته شده)».

فرجام امامان راستين

١٢. جناده گويد: در روزهای واپسين عمر امام مجتبی ـ ع ـ خدمت آن حضرت رسيدم، سم بشدّت آن بزرگوار را می آزرد، عرض كردم چرا خود را معالجه نمی كنيد؟ فرمود: «إنّا للهِ وإنّا إليه راجعون »(٤) سپس به سوی من نگاهی كرد و فرمود:

«وَاللهِ لَقَدْ عَهِدَ إلَيْنا رَسُولُ اللهِ صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم إنَّ هَذا الأمْرَ يَمْلِكُهُ إثنا عَشَرَ إماماً مِنْ وُلدِ عَلِيٍّ وَفاطِمَةَ، ما مِنّا إلاّ مَسْمُومٌ أَوْ مَقْتُولٌ »

«سوگند به خداوند كه رسول خدا بما وعده نمود: امامت و وصايت بعد از او را دوازده نفر بدست می گيرند، يازده نفر آنان از فرزندان علی و فاطمه ـ سلام الله عليها ـ هستند و اينان در فرجام كار، در راه خدا يا مسموم و يا كشته می شوند.»

شيعيان كيستند و دوستان كدامند؟

١٣. قال له رجل: «يابن رسول الله إنّ ی من شيعتكم » فقال الحسنعليه‌السلام :

«يا عَبْدَ اللهِ إنْ كُنْتَ لَنا فِ ی أَوامِرِنا وَزَواجِرِنا مُطيعاً فَقَدْ صَدَقْتَ، وَإنْ كُنْتَ بِخِلافِ ذلِكَ فَلا تَزِدْ فِ ی ذُنُوبِكَ بِدَعْواكَ مَرْتَبَةً شَريفَةً لَسْتَ مِنْ أَهْلِها، لا تَقُلْ أَنَا مِنْ شِيعَتِكُمْ ولكِنْ قُلْ أَنَا مِنْ مُوالِيكُِمْ وَمُحِبِّيكُمْ وَمُعادِ ی أَعْدائِكُمْ وَأَنتَ فِ ی خَيْر وَإل ی خَيْر

مردی خطاب به امام حسنعليه‌السلام گفت: «ای پسر رسول خدا من شيعه شما هستم.» امامعليه‌السلام فرمود:

«ای بنده خدا، اگر در انجام واجبات و خودداری از محرمات (گناهان) پيرو ما هستی و تبعيت می كنی كه راست می گويی، و چنانچه اينگونه نيستی، با اين ادّعای دروغ بر گناهان خود افزودی؛ زيرا شيعه و پيرو ما از مقام والا و بلندی برخوردار است و تو اهل آن نيستی، مگو كه من شيعه تو هستم، بلكه بگو من از دوستان و هواداران و نيز از بدخواهان دشمنان شمايم، در اين صورت تو در خير و نيكی بسر می بری و در مسير خير خواهی قرار داری.»

معيارهای دوستان سالم

١٤. مردی از امام حسنعليه‌السلام خواست كه دوست و همنشين وی باشد، امامعليه‌السلام سه شرط را برايش مطرح نمود:

«قالعليه‌السلام :إيّاكَ أَنْ تَمْدَحَنی فَأَنا أَعْلَمُ بِنَفْسی مِنْكَ أَوْ تُكذِبنی فَإنَّهُ لا رَأْیَ لِمَكْذُوب أَوْ تَغْتابَ عِنْدِی أَحَداً، فَقالَ لَهُ الرَجُلُ: إئذِنْ لِی فِی الإنْصِرافِ . فَقالَعليه‌السلام :نَعَمْ إذا شِئْتَ

«فرمود:

١. بشرط آن كه از من ستايش و تعريف نكنی؛ زيرا من نسبت به خودم از تو آگاهترم.

٢. مرا دروغگو ندانی؛ زيرا دروغگو رأی و عقيده درستی ندارد.

٣. مبادا در برابر من از كسی غيبت كنی.

چون آن مرد شرايط دوستی با آن حضرت را دشوار ديد گفت: می خواهم از درخواست خود منصرف شوم؟

امامعليه‌السلام فرمود: آری هر طور می خواهی انجام بده.»

سياست از ديدگاه معصوم

١٥. مردی از امام مجتبیعليه‌السلام پرسيد: سياست چيست؟

فقالعليه‌السلام :هِيَ أَنْ تَرْعی حُقُوقَ اللهِ، حُقُوقَ الأحْياءِ، وَحُقُوقَ الأمواتِ فَأمّا حُقُوقُ اللهِ فَأداءُ ما طُلِبَ وَاجْتِنابُ عَمّا نُهِیَ .

وَأمّا حُقُوقُ الأحْياءِ: فَهِیَ أَنْ تَقُومَ بِواجِبِكَ نَحْوَ إخْوانِكَ، وَلا تَتَأخَّرَ عَنْ خِدْمَةِ أُمَّتِكَ وَأَنْ تُخَلِّصَ لِوَلِیِّ الأمْرِ ما أَخْلَصَ لاُِمَّتِهِ وأنْ تَرْفَعَ عَقِيرَتَكَ فِی وَجْهِهِ إذا ما حادَ عَنِ الطَريقِ السوي .

وأمّا حُقُوقُ الأمواتِ: فَهِیَ أنْ تُذْكَرَ خَيْراتِهِمْ وَتَتَغاضی عَنْ مَساوِئِهِمْ فَإنَّ لَهُمْ رباً يُحاسِبُهُمْ .

فرمود: «سياست، رعايت حقوق خدا، مردم و اموات اين مردم است.

اما حق خداوند: انجام دادن فرائض (واجبات) و دوری كردن از آنچه ما را نهی كرده است (محرّمات).

اما حقوق مردم: اين كه وظيفه خود را نسبت به مردم انجام دهی و هرگز از خدمت به جامعه خود باز نمانی، و همان طوری كه زمامدار با تو با صداقت رفتار می كند تو هم بايد با حقيقت و اخلاص رفتار نمايی و چون اقوام و بستگانت از راه راست منحرف شدند، آنها را به راه راست رهنمون باشی.

واما حقوق اموات: آن است كه از خوبيهای آنان سخن گوييد و از زشتيهايشان چشم پوشی كنيد؛ زيرا برای آنان خداوندی است كه حساب آنها را رسيدگی خواهد كرد.»

عزّت مؤمن

١٦. قال الامام المجتبیعليه‌السلام :

«لَوْ جَعَلْتُ الدُنْيا كُلَّها لُقْمةً واحِدَةً لَقَمْتُها مَنْ يَعْبُدُ اللهَ خالِصاً لَرَأَيْتُ أَنّی مُقَصِّرٌ فِی حَقِّهِ، وَلَوْ مَنَعْتُ الكافِرَ مِنْها حَتّی يَمُوتَ جُوعاً وَعَطَشاً ثُمَّ أَذْقَنْتُهُ شَرْبَةً مِنَ الماءِ لَرَأَيْتُ أَنّی قَدْ أَسْرَفْتُ

«اگر همه دنيا را تبديل به يك لقمه غذا كنم و به انسانی كه خدا را از روی خلوص عبادت می كند بخورانم، خودم را مقصّر (كوتاهی كننده) درباره او می دانم و چنانچه فرد كافری را گرسنگی دهم تا به آن اندازه كه جانش از شدّت گرسنگی و تشنگی به لب برسد، آنگاه مقداری كمی آب به او بدهم، خود را نسبت به او اسرافكار می پندارم.»

انتخاب دوست

١٧. قالعليه‌السلام لبعض ولده:

«يا بُنَیَّ لا تُؤاخِ أَحَداً حَتّی تَعْرِفَ مَوارِدَهُ وَمَصادِرَهُ فَإذا اسْتَنْبَطْتَ الخُبْرَةَ وَرَضِيتَ العِشْرَةَ فَآخِهِ عَلی إقالَةِ العَثْرَةِ وَالمُواساةِ فِی العُسْرَةِ »

«پسرم با هيچ كس پيمان دوستی مبند مگر اين كه بدانی از كجا می آيد و به كجا می رود؛ يعنی خصوصيات اخلاقيش را بدست آور، و چون دقيق بررسی كردی و او را انسانی شايسته يافتی، بر پايه گذشت و اغماض و برادری در سختيها و لغزشها با او رفتار كن و دوستيت را استمرار بخش.»

فروتنی

١٨. قالعليه‌السلام :

«أَعْرَفُ الناس بِحُقُوقِ إخوانِهِ وَأَشَدُّهُمْ قَضاءاً لَها أَعْظَمُهُمْ عِنْدَ اللهِ شَأْناً وَمَنْ تَواضَعَ فِی الدُنْيا لاِخْوانِهِ فَهُوَ عِنْدَ اللهِ مِنَ الصِّدِيقينَ وَمِنْ شيعَةِ عَلِيِّ بْنِ أَبی طالِب عليه‌السلام »

«فروتن و متواضع كسی است كه حق مردم را بشناسد و در بر آوردن نياز آنان بكوشد، در اين صورت در نزد خداوند مقام بالا و والايی خواهد داشت و هر كس در اين جهان نسبت به برادران دينيش فروتنی كند و تواضع نمايد، نزد خداوند از صديقان و شيعيان علی بن ابی طالبعليه‌السلام محسوب می شود.»

سخاوت و نيكی

١٩. امام حسنعليه‌السلام مشغول طواف كعبه بود، كه مردی از آن حضرت پرسيد: بخشنده و جواد چه كسی است؟ امامعليه‌السلام فرمود:

«إنَّ لِكَلامَكَ وَجْهَيْنِ، فَإنْ كُنْتَ تَسْأَلُ عَنِ الْمَخْلُوقِ فَإِنَّ الجَوادَ الَّذِی يُؤَدِّی مَا افْتَرَضَ عَلَيْهِ، وَالبَخِيلُ الَّذِی يَبْخَلُ بِما افْتَرَضَ عَلَيْهِ، وَإنْ كُنْتَ تَسْأَلُ عَنِ الخالِقِ فَهُوَ الجَوادُ إنْ أَعْطَی، وَهُوَ الجَوادُ وَإنْ مَنَعَ لأنَّهُ إنْ أَعطَی عَبْداً أَعْطاهُ ما لَيْسَ لَهُ وَإنْ مَنَعَ مَنَعَهُ ما لَيْسَ لَهُ . وقالَعليه‌السلام :المَعْرُوفُ ما لَمْ يَتَقَدَّمهُ مَطَلٌ وَلا يَتْبَعُهُ مَنٌّ وَالإعْطاءُ قَبْلَ السُؤالِ مِنْ أَكْبَرِ السُؤْدَدِ

«پرسش شما شامل بخشندگی خالق و مخلوق هر دو می گردد:

١. جود و بخشندگی مخلوق در آن است كه آنچه را خداوند بر او واجب شمرده انجام دهد و چنانچه انجام ندهد بخيل است.

٢. خداوند چه ببخشد و چه نبخشد جواد است، زيرا بندگان حقّی بر خداوند ندارند تا مفهوم اعطاء و منع بر آن صدق كند.(٥) و سپس فرمود: نيكی آن است كه قبل از انجامش مسامحه ای نباشد و بعد از انجام منّتی صورت نگيرد و بخشندگی قبل از سؤال كردن نشانه بزرگواری است.»

همسايگان را بر خويش مقدم بداريد

٢٠. عن الحسن بن علیعليهما‌السلام قال:

«رَأَيْتُ أُمِّی فاطِمَةَ عليهما‌السلام قامَتْ فِی مِحْرابِها لَيْلَةَ جُمُعَتِها، فَلَمْ تَزَلْ راكِعَةً ساجِدَةً حَتّی اتَّضَحَ عَمُودُ الصُّبْحِ وَسَمِعْتُها تَدْعُو لِلْمُؤْمِنينَ وَالمُؤْمِناتِ وَتُسَمِّيهِمْ وَتَكْثُرُ الدُّعاءَ لَهُمْ، وَلا تَدْعُو لِنَفْسِها بِشَیْء، فَقُلْتُ لَها: يا أُمّاهُ لِمَ تَدْعينَ لِنَفْسِكِ كَما تَدْعينَ لِغَيْرِكِ؟ فَقالَتْ: يا بُنَيَّ: الجارُ ثُمَّ الدّارُ

«مادرم فاطمهعليها‌السلام را می ديدم كه شبهای جمعه راست قامتانه در محراب عبادتش ايستاده، تا طلوع صبح به ركوع و سجود بسر می برد، خود می شنيدم كه او برای مردان و زنان مؤمن دعا می كند و حتی آنان را نام می برد، و «جهت برطرف شدن گرفتاريها و برآورده شدن خواسته هايشان» بسيار دعا می كرد و ليكن برای خويش سخنی نمی گفت و دعايی نمی كرد.

عرض كردم: مادرم! چرا برای خود همانند ديگران دعا نمی كنی؟!

جواب داد: فرزندم! اوّل همسايه را مقدم دار و سپس خود و اهل خانه را.»

تقوا

٢١. بخشی از سخنان امام ـ ع ـ درباره پرهيزكاری:

«اتَّقُوا اللهَ عِبادَ اللهِ وَ جِدُّوا فِی الطَلَبِ وَ تِجاهَ الهَرَبِ وَ بادِرُوا العَمَلَ قَبْلَ مُقَطِّعاتِ النَقَماتِ وَهادِمِ اللَّذّاتِ، فَإنَّ الدُنْيا لا يَدُومُ نَعيمُها وَلا تُؤْمَنُ فَجِيعُها وَلا تُتَوَقّی مَساوِيها، غُرُورٌ حائِلٌ و سِنادٌ مائِلٌ، فَاتَّعِظُوا عِبادَ اللهِ بِالْعِبَرِ وَاعْتَبِرُوا بِالأَثَرِ وَازْدَجِرُوا بِالنَّعَمِ وَانْتَفِعُوا بِالْمَواعِظِ، فَكَفی بِاللهِ مُعْتَصِماً وَنَصِيراً وَكَفی بِالْكِتابِ حَجيجاً وَخَضيماً وَكَفی بِالجَنَّةِ ثَواباً وَكَفی بِالنّارِ عِقاباً وَوَبالا

«ای بندگان خدا، از نافرمانی در برابرش بپرهيزيد. و برای تحقّق خواسته های خويش كوشش نماييد و از كارهای ناروا بگريزيد و قبل از اينكه سختيها بشما رو آورد و به آغوش مرگ بيفتيد به كارهای نيك مبادرت ورزيد. همانا نعمت های دنيا زودگذر و ناپايدار است و كسی از خطرها در امان نيست و مصون از بدبختيها نخواهد بود، فريب خوردن دنيا مانع خوشبختی است و تكيه كردن بر آن سست و بی اساس است. ای بندگان خدا پند پذير باشيد و عبرت گيريد، و از تاريخ گذشتگان درس زندگی بياموزيد، نعمت ها (خوراكيها و ...) شما را مشغول نكند و از آخرت باز ندارد، از پندها و موعظه ها بهره گيريد، خدا در نگهداری و ياری دادن به شما كفايت می كند و برای راهنمايی شما و حجت در برابر دشمنانتان قرآن نيز كافی است، بهشت اجر و مزدی تمام برای نيكوكاران است و جهنم و آتش كيفر و عقابی مكفی برای تبهكاران.»

چگونگی ورود به نماز

٢٢ ـ امام حسن مجتبیعليه‌السلام هرگاه می خواست نماز بپا دارد، بهترين لباسهای خويش را می پوشيد، بعضی از آن حضرت سبب آن را پرسيدند.

قالعليه‌السلام : «إنَّ اللهَ جَميلٌ يُحِبُّ الجَمالَ فَأَتَجَمَّلُ لِرَبّی وَقَرَأَ: يا بَنی آدَمَ خُذُوا زينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِد

«همانا خداوند زيبا است (منبع و مجمع همه زيباييها است) و زيبايی را دوست دارد و چنانچه من در وقت اقامه نماز لباس زيبا به تن می كنم فقط بخاطر پروردگار و خالقم می باشد. در آن هنگام آيه شريف ذيل را خواند:

ای انسانها به هنگام عبادت خداوند، لباسهای زيبا و زينتی خود (بهترين لباسهايتان) را بپوشيد.